سرمایه فکری و بازار سرمایه

سرمایه فکری و بازار سرمایه
(چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۳) ۱۴:۵۲

در اقتصاد جدید تبادل دانش و اطلاعات بیش از محصولات و خدمات موجب اعتلای سازمان ها شده است. در اقتصاد مبتنی بر دانش، از سرمایه فکری به منظور خلق و افزایش ارزش بازاری(market value)-ارزش سهام یا ارزش واقعی- استفاده می شود و موفقیت یک سازمان به توانایی اش در مدیریت این منبع کمیاب بستگی دارد.

محیط کسب وکار مبتنی بر دانش ، نیازمند رویکردی است که دارائی ها ی ناملموس(Intangible assets) جدید سازمانی مثل دانش و شایستگی های منابع انسانی ، نوآوری، روابط با مشتری ، فرهنگ سازمانی، نظام­ها، ساختار سازمانی وغیره رادربرگیرد.. دراین میان، نظریه سرمایه فکری توجه روزافزون محققان دانشگاهی ودست اندرکاران سازمانی را به خود جلب کرده است.

مفهوم سرمایه فکری

هنگامی که راجع به دارایی های موجود در سازمان صحبت می شود منظور داراییهایی همچون ساختمان  تجهیزات و ...، ثبت شده در دفاتر و اسناد حسابداری هستند و برای آنها بانک اطلاعاتی مشخص و مستند وجود دارد .ارزش دفتری(book value) مجموع این داراییها هستند و تفاوت این نوع داراییها با  دارایی دانشی- سرمایه فکری-، در این است که دارایی دانش در دفترهای بیلان معمولی سازمان نمایش داده نمی شود.

سرمایه فکری فراهم کننده یک پایگاه منابع جدید است که از طریق آن سازمان می تواند به رقابت بپردازد.

این سرمایه ماهیت عینی و فیزیکی ندارد و شامل کلیه فرآیندها و دارایی هایی همچون دارایی فکری ،دارایی زیر ساختاری، مارکهای تجاری، حق ثبت و بهره برداری است که معمولا در ترازنامه هانشان داده نمی شوند اما در روشهای حسابداری مدرن مورد توجه قرارمیگیرند.به عنوان مثال ارزش مارک تجاری کوکاکولا چندین برابر ارزش دارایی های این شرکت است.

{ (ارزش دفتری) ارزش بازاری(ارزش سهام)} = (ارزش دارایی دانشی- سرمایه فکری-)


.عناصر سرمایه فکری

به طورکلی ، محققان و دست اندرکاران رشته سرمایه فکری، برروی سه عنصر آن اتفاق نظر دارند : سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه ای

سرمایه انسانی،((Human Capital

نیروی انسانی به عنوان باارزشترین دارایی هر سازمان محسوب میشود و برخلاف سایر منابع سازمانی نه تنها با مصرف کردن مستهلک نشده بلکه تنها سرمایه ای است که فزاینده است و با تجربه و مهارتی که کسب می نماید موجب عملکرد بهتر و بیشتر سازمان می گردد.

سرمایه انسانی نشان دهنده موجودی دانش افراد یک سازمان است. دارائی انسانی یک سازمان شامل مهارت ها

،تخصص،توانایی حل مسأله وسبک های رهبری است. مطالعات نشان میدهد شرکتهایی که نیروی انسانی را در کانون برنامه ها و سیاستهای خود قرار می دهند در مقایسه با همتایان  خود در دراز مدت دارای بازدهی بالاتری برای سهامداران خود می باشند. مطالعات آماری نسبت مستقیم و بسیار مهمی را بین عملکرد مالی شرکتها و برنامه و سیاستهای مدیریت منابع انسانی از خود نشان می دهند .سرمایه گذاریهای انجام شده در زمینه هایی  که منجر به کاهش تغییر کارکنان شرکت شده سبب افزایش عملکرد مالی شرکت در قالب میزان فروش ، ارزش بازاری و میزان سود سهام شرکت می­گردد. علاوه بر این ، روابط مستقیمی میان رضایت کارمندان، رضایت مشتری و عملکرد مالی شرکتها در تحقیقات منابع انسانی  ثبت گردیده است. جمله معروفی در این زمینه وجود دارد که زمانی که افراد ازسیستم شما می­روند مقداری از ظرفیت شما را نیز با خود می برند!

سرمایه ساختاری  (سرمایه سازمانی )    . (Structural Capital)

سرمایه ساختاری شامل همه ذخایرغیرانسانی دانش در سازمان می شود که دربرگیرنده، نمودارهای سازمانی، برنامه ها ی اجرایی ، و به طور کلی «هرآنچه که در شرکت باقی می ماند پس ازآنکه کارکنان شب هنگام به خانه می روند   »

سرمایه ساختاری شامل، دارائی های زیر ساختاری، مثل فن آوری، فرایندها و روش های کاری، ونیز شامل دارائی های فکری ، مثل دانش فنی ، مارک های تجاری وحق ثبت و بهره برداری ، می شود. اگریک سازمان دارای نظام ها و رویه ها ی کاری ضعیفی باشد، به حداکثرتوانایی بالقوه اش دست نخواهد یافت .

فرهنگ سازمانی که در ابتدای مقاله به آن اشاره شد را نیز می توان جزئی از سرمایه ساختاری به حساب آورد. اگر چه بحث در ارتباط با مقوله فرهنگ سازمانی از حوصله این مقاله خارج است ولی به اختصار میتوان گفت فرهنگ سازمانی،الگویی مشترک و نسبتا پایدار از ارزش ها باورها و اعتقادات اساسی در یک سازمان است ،بسیاری از صاحب نظران در این مورد اتفاق نظر دارند که مقصود از فرهنگ سازمانی، سیستمی از استنباط مشترک است که اعضا نسبت به سازمان دارند.فرهنگ سازمانی چیزی است که در سازمان وجود دارد ونه در افراد! وهمین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان می شودو بدون شناختن آن نمیتوان به تغییردر سازمان دست زد. به عبارت دیگر فرهنگ سازمانی یک متغیر محیطی است که به میزان متفاوت بر تمام اعضا سازمان اثر میگذارد .به عنوان مثال اگر در سازمانی نوآوری و ریسک پذیری کارکنان تشویق می شود این سازمان دارای فرهنگی متفاوت در قیاس با سازمانی است که سیستم های انگیزشی صرفا بر مبنای شرح وظایف کارکنان استوار است. همچنین می توان گفت سازمان های دارای فرهنگ حمایتی(بخشی از فرهنگ سازمانی) عملا دارای سرمایه ساختاریی هستند که به افراد امکان می دهد تا دست به کارهای جدیدی بزنند، با شکست روبرو شوند ویاد بگیرند.

 سرمایه ارتباطی(Relational capital)

سرمایه ارتباطی ، شامل دانش موجود در همه روابطی است که سازمان با مشتریان،رقبا ،تامین کنندگان،انجمن های تجاری یا دولت برقرار می کند .رضایت مشتریان می تواند رابطه کسب وکار را حفظ کند ،انعطاف پذیری قیمت محصول را کاهش دهد و اعتبار یک شرکت را افزایش دهد . مطالعات انجام شده در این زمینه نشان می دهند که، سرمایه ارتباطی به عنوان یک پل و واسطه در فرایند سرمایه فکری عمل می کند،و عامل تعیین کننده اصلی در تبدیل سرمایه فکری به ارزش بازاری ودرنتیجه ، بهره وری بالاتر سازمان است،و رشد این سرمایه به حمایت از سرمایه انسانی وسرمایه ساختاری بستگی دارد.

 

سرمایه فکری و بازار سرمایه

 

 سرمایه فکری دارای پتانسیل تولید ارزش افزوده(added value) در آینده است. بازیگران بازار سرمایه باید اطلاعات سرمایه فکری را در ارزش گذاری و تصمیم گیریهایی مالی شان استفاده کنند. پهن شدگی فاصله بین ارزش دفتری و ارزش بازاری سهام شرکتها در بسیاری کشورها به عنوان دلیلی بر ناکارآمدی اطلاعات حسابداری مالی برای ارزش گذاری شرکت و لزوم افزایش اطلاعات سرمایه فکری است.

محققین ثابت کرده اند که سازمانهای دانش بنیان و شرکتهای دارای واحد R&D قوی، نسبتهای ارزش بازاری/ ارزش دفتری بالاتری را در مقایسه با سایر صنایع دارند. علاوه بر این نشان دادند که سازمانهایی که  ، پایین ترین نسبت ارزش بازاری/ ارزش دفتری را ثبت کرده اند همان سازمانهایی بودند که توجه چندانی به تحقیق وتوسعه از خودنشان نمی دادند. رویدادهایی که باعث می شود بازار، ارزیابی مجددی از چشم انداز تولید ارزش یک شرکت و افزایش سود سهام آن در آینده داشته باشد( به عنوان مثال محصول جدید یا مدل جدید تجارت) میتواند موجب تغییرات شدیدی در نسبت ارزش بازاری / ارزش دفتری آن شرکت شود. در تائید این نظر که اطلاعات سرمایه فکری در ارزش گذاری سهام تاثیر مستقیم دارد این است که مطالعات تحقیقی اثبات می کند که بعد از آنکه اطلاعات مالی با توجه به مبلغ داراییهای ناملموس تنظیم می شود، مقادیر بدست آمده از دفاتر مالی، قیمت های مطمئن تر و منصفانه تری از خود نشان میدهد.

درپایان این مقاله میتوان به این نکته اشاره کرد که در صنعت بزرگ پتروشیمی مبحث سرمایه فکری در چه جایگاهی به لحاظ راهبردی و عملیاتی قرار دارد؟ منابع انسانی سازمان که سالیان متمادی در مناطق مختلف حضور داشته اندو فرآیندهای گوناگون کاری، خواه عملیاتی خواه ستادی را تجربه کرده اند خود منبعی از دانش هستندو میتوان با فعالیتهایی از قبیل مستند سازی و... این منبع را به سرمایه های سازمان افزود (سرمایه انسانی).آیا زمان آن فرا نرسیده است که با تحقیقات میدانی و دانشگاهی عارضه های موجود بر ساختار سازمانی این صنعت مورد بازبینی قرار گیرند؟آیا پس از واگذاری بخشهایی ازسازمان به بخش خصوصی فرهنگ سازمانی که سالها بر شرکت  ملی صنایع پتروشیمی حاکم بود دستخوش تغییر نشده است؟واین تغییرات چه اثری دربهره وری سازمان داشته است؟ (سرمایه ساختاری) . مشتریانی که در سالهای اخیر به دلایل گوناگون از بدنه این صنعت جداشده اند به چه میزان از بهره وری ما کاسته اند؟(سرمایه ارتباطی)

سوالاتی از این دست وبسیاری دیگر ازمنظر نگارنده دلیلی بر این ادعاست که نیاز به نگاهی نو به مقوله سرمایه فکری در صنعت پتروشیمی است.

فهرست منابع:

.افرازه عباس (1386) مدیریت دانش-دانشگاه صنعتی امیر کبیر

2-قلیچلی بهروز ،مشبکی-اصغر (1385) فصلنامه دانش مدیریت

3-عسکریان -محمد)1388)-دوماهنامه توسعه انسانی پلیس

4.Abhayawansa.S & Guthrie.J"intellectual capital and the capital market:a review and synthesis  (2010)

5.verena allee ، value network analysis and value conversion of tangible and intangible assets(2008)

 

 

تعداد بازدید : ۲,۴۷۹