شماره 79

عباس کاظمی

عباس کاظمی
(سه شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴) ۱۲:۳۱

حد و اندازه توانمان چقدر است.

خاطرم هست زمانی که به استخدام رسمی وزارت نفت در آمدم بیست و یکی دوسال بیشتر نداشتم. جوانی باشور و حالی وصف ناپذیر ، اواخر زمستان 65 بود در بحبوحة جنگ تحمیلی ، تعدادی از دوستانم که در دورة آموزشی  نفت معروف به کالینگاز  با هم آشنا شده بودیم بلافاصله بعد از اتمام دوره عازم جبهه شدند. یادآوری خاطرات برخی از آنها که اکنون به تاریخ غرور آفرین میهن پیوسته اند  لحظات خوبی را در ذهنم نقش می آفریند .

پس از چند ماه کار در ساختمان اصلی وزارت خانه و در دفتر یکی از معاونین جوان و خوش فکر وزیر (مهندس احمد رهگذر )  وزیر نفت وقت آقای غلامرضا آقازاده تصمیم به انتقال ایشان به شرکت ملی صنایع پتروشیمی گرفت و  با ابلاغ حکم معاونت وزیر در امور پتروشیمی مهندس رهگذر سکاندار این بخش حیاتی صنعت گردید. برایم غیر قابل باور بود تنها پس از سه ، چهار ماه کار با  ایشان تقاضای انتقالم به پتروشیمی را بخواهند ، اولین اتفاق عجیب در زندگیم رخداد بدون  آشنایی قبلی و بدون هیچ پیش زمینه ای سرنوشت من با یکی از بزرگمردان تاریخ صنعت پتروشیمی ایران گره خورد. ورود به پتروشیمی دریچه ای بود برای ورود به دنیایی جدید ، سختی کاربسیار بالا بود مباحثی از قبیل مفارقتنامه قرارداد  پتروشیمی ایران و ژاپن     ( بندر امام فعلی ) ، راه اندازی پتروشیمی بندرامام  توسط نیروهای داخلی، ساخت مجتمع های جدید پتروشیمی همچون اراک ، اصفهان ، تبریز و ...،  باز سازی مجتمع های تخریب شده در حملات هوایی بعثیها ،تأسیس شرکت بازرگانی پتروشیمی و فعال سازی دفاتر خارج از کشور.

  کار تا پاسی از نیمه شب  بشدت ادامه داشت اما با کسب کوله باری از تجربه ، شاید یادمان باشد امکانات ، حقوق و دستمزدها در آن زمان خیلی قابل توجه نبود  ، رقمی بین 2 تا 3 هزار تومان ماهانه ولی انگیزه هر روز بیشتر از روز قبل بود، آیا علت آنرا می دانید ، یکی از عوامل اساسی آن عشق و علاقه وافر به محیط کار و فضای معنوی حاکم بر آن زمان بود.

بگذریم ، انتقالم به شرکت بازرگانی پتروشیمی و احراز پست روابط عمومی با اما و اگرهایی همراه بود چندین رقیب پرو  پاقرص  آمادگی حضور در این منصب را داشتند من هم که تجربه ای در این کار نداشتم. از همه ضعیف تر و بالطبع شانس کمتری داشتم، دومین اتفاق عجیب زندگیم رخ داد و در کمال ناباوری انتخاب شدم ،حال می بایست تجاربی که طی چندین سال کار کردن با مدیران ارشد وقت شرکت ملی صنایع پتروشیمی همچون مهندس رهگذر معاون وزیر نفت ، مهندس عباس شعری مقدم مدیر فنی ، دکتر عباس زاده مدیر طرحها و... بدست آورده بودم را  به کار بگیرم . شروع به کارم در بازرگانی پتروشیمی مصادف با آغاز مدیریت و تحولی نوین در صنعت پتروشیمی ایران با حضور مهندس محمد رضا نعمت زاده بود مردی که حضورش باعث رشد و ارتقاء این صنعت در حوزه های داخلی و  بین المللی شد.

 ارتباطات مداوم با  شرکتهای بزرگی همچون سابیک ، بایر ، بازل و دیگر مجموعه های اروپایی و آسیایی بنام در سطحی بسیار وسیع انجام می گرفت قاعدتا" بخش عمده ای از این ارتباطات می بایست توسط بازرگانی پتروشیمی انجام می پذیرفت.

همه  می دانید مهندس نعمت زاده اعتقاد راسخی به حضور قوی و مؤثر در نمایشگاههای مهم و معتبر بین المللی داشت و خود ایشان مستقیما" در چگونگی و نحوة برنامه ریزی حضور و مشارکت ورود پیدا می کرد . اولین نمایشگاهی که خیلی برای ایشان مهم بود نمایشگاه K 1997 آلمان بود که کلا" پتروشیمی ایران برای اولین بار در این نمایشگاه مهم و با اهمیت شرکت می کرد ، حدودا" یکسال قبل از برگزاری نمایشگاه به صورت هفتگی گزارش عملکرد و پیشرفت کار در هیئت مدیره با حضور مهندس  نعمت زاده برگزار می شد. هدفگزاری نمایشگاه ، مطالب و طراحی بروشورها ، پوسترها ، چیدمان غرفه نحوة انتخاب افراد اعزامی حتی نحوة لباس پوشیدنشان همه و همه می بایست بصورت هفتگی گزارش تهیه در هیئت مدیره ارائه می شد ، دیگر بماند که چه مطالبی در این جلسات رد و بدل می شد،  اما واقعا" دنیایی از تجربه و کار در این نمایشگاه 8 روزه وجود داشت که با حضور مهندس نعمت زاده چندین برابر شده بود. حضور ایشان باعث شد تا تمامی شرکتهای معتبر و دارای نام و برند در غرفه NPC حضور یابند ، جلسات و بازدیدها از صبح اول وقت شروع و ادامه داشت تا انتهای کار نمایشگاه که ساعت 7 بعداز ظهر بود تازه بعد از آن جلسه گزارش عملکرد روزانه در لابی محل اسکان شروع می شد و تا پاسی از شب طول می کشید، در وقت و حوصله این گزارش نمی گنجد که از چگونگی ارسال وسایل از ایران به آلمان در شرایط تحریم و گم شدن آنها و ارسال اشتباهی به یکی از روستاهای کشور هلند و مشقات دریافت آنها و چیدمان برایتان ذکر کنم، ولی  همین بس که بگویم حاصل این سختی و تلاش ارائه تجارب کسب شده به اولین دوره های برگزاری نمایشگاه ایران پلاست بود که هم شرکت نمایشگاههای بین المللی ایران و هم NPC را با دیدگاههای جدید بین المللی در  این زمینه آشنا کرد .

گذر از این سختیها و مشقات بابی شد برای حضور پر جلوة شرکت ملی صنایع پتروشیمی در دیگر رویدادهای بین المللی از برگزاری روز ملی ایران در نمایشگاه بعدی K دوسلدورف آلمان که کشورها و شرکتهای بزرگی در آن حضور یافتند تا برگزاری کنفرانس خبری بزرگ با حضور رسانه های خارجی و نشریات تخصصی در کشور ایتالیا و دیگر برنامه های اجرا شده که نام شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران را در سراسر دنیا بر سر زبانها انداخت .

با ذکر این مقدمه حال می پردازیم به نکته اصلی و اساسی که بنده را تشویق به این نوشتار کرد. همانطور که اشاره کردم  22 ساله بودم که وارد صنعت شدم حدود 28 سال نیز از خدمتم در این صنعت  می گذرد و سر جمع عمرم  به همراه عمر کاریم به 50 سال می ر سد یعنی دقیقا" برابر با  پنجاهمین سالگرد تأسیس پتروشیمی ایران اما به نظرم می رسد در این مدت گذشته بخوبی از تجارب گذشتگان استفاده نکرده ایم خاطرم هست در زمان مفارقتنامه قرارداد پتروشیمی ایران ، ژاپن مدیر عامل وقت شرکت میتسویی کهولت سن بالایی داشت و هر زمان که می خواست به ایران برای مذاکرات بیاید از دفتر تهرانشان تماس می گرفتند و می گفتند وقتی تنظیم شود که ایشان بدلیل کهولت خیلی معطل نشوند اما همیشه یک فرد جوانتر در کنارشان حضور داشت و در همة جلسات حضور می یافت و صرفا" به مطالب گوش می داد ، پس از مدتی که مذاکرات طول کشید مدیر عامل به علت کهولت سن تغییر کرد و همان شخص جوانتر که در هر سفر و در تمامی جلسات حضور داشت و صرفا" گوش میکرد به عنوان مدیر عامل جدید میتسویی معرفی و امضاء مفارقتنامه را انجام داد . این اتفاق یعنی بهره گیری هوشمندانه از تجربه ها البته این گرایش هم در دین و آئین اسلام در کتاب آسمانی با داستانهای پند آموز و هم در کشورهای پیشرفته تحت عنوان جامعه باز توصیه می گردد .

پس از جنگ و در زمان بازسازی در حرکتی که شاید  آن زمان بعضی ها نمی پسندیدند مدیر عامل وقت شرکت ملی صنایع پتروشیمی در فراخوانی از تمامی نیروهای تخصصی قبل از انقلاب که به نوعی از صنعت جدا شده و به خارج از کشور  مهاجرت کرده و یا در داخل کشور بودند دعوت به کار مجدد کرد یعنی استفاده از تمام توان و تمام نیروها و استفاده از تجربة بزرگان، که این حرکت جواب داد ، در زمانی که همة نیروهای فنی خارجی به دلیل شرایط سیاسی حاکم بر دنیا از ایران رفته بودند حضور متخصصان با تجربه داخلی منجر به توسعه و پیشرفت صنعت پتروشیمی در آن دوران گردید ، دوستان می توانند به کتاب صنعت پتروشیمی مراجعه کنند و از شکوفایی این صنعت نوپا در آن زمان مطلع شوند .

ما باید با تمام توان از داشته هایمان و تجربه های ارزشمندمان در هر زمان و مکانی استفاده و آنرا حفظ کنیم . حال این موضوع بر می گردد به حد و اندازه توان نیروهایمان و استفاده کنندگان از این نیروها و توانهای متفاوت ، به سر انجام رساندن این مهم خود نیز طالب تجربه ای والاست .

به نظر بنده گرفتن جشن پنجاه سالگی پتروشیمی در واقع یعنی تجلیل ، تقدیر و پاسداشت از پنجاه سال تجربه ، پنجاه سال تلاش و پنجاه سال تعالی این صنعت ارزش آفرین . 
تعداد بازدید : ۴,۸۱۳