در جهان امروز، روزهایی که قیمت هر بشکه نفت سرنوشت اقتصاد کشورها را تعیین میکرد، رو به پایان است. گذار بزرگ انرژی که سالهاست از آن سخن گفته میشود، اکنون به واقعیت نزدیک شده است. انرژیهای تجدیدپذیر، سیاستهای کربنزدایی و فشار افکار عمومی برای حفاظت از محیطزیست، باعث شدهاند تا نفت خام دیگر تنها منبع قدرت یا ثروت تلقی نشود. اما در دل این تغییرات، یک واقعیت عمیقتر وجود دارد که کمتر دیده میشود:
پایان دوران نفت، به معنای پایان دوران پتروشیمی نیست؛ بلکه شاید تازه آغاز آن باشد.
از صادرات نفت تا صادرات مولکول
در بسیاری از محافل اقتصادی جهان، دیگر کمتر از «صادرات نفت» و بیشتر از «صادرات مولکول» سخن به میان میآید. مفهوم جدیدی که نشان میدهد ارزش آینده در زنجیرههای شیمیایی نهفته است، نه در بشکههای نفت.
پتروشیمی همان نقطه تلاقی است که در آن، اقتصادهای نفتمحور میتوانند مسیر بقای خود را بازتعریف کنند. کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات، چین و حتی آمریکا، با سرمایهگذاریهای چندصد میلیارد دلاری در صنایع پتروشیمی، نشان دادهاند که راه آینده، تولید ارزش افزوده از نفت و گاز است نه فروش خام آن.
بهعنوان مثال، طرحهای عظیمی چون «سابیک – آرامکو» در عربستان یا پروژههای ادغام پالایش–پتروشیمی در چین، نشان میدهد که دنیا بهسمت مدل «Crude-to-Chemicals» در حرکت است؛ مدلی که نفت را مستقیماً به مواد شیمیایی پایه تبدیل میکند و وابستگی به مصرف سوخت را کاهش میدهد. این همان گذار خاموشی است که آینده انرژی را دگرگون خواهد کرد.
پتروشیمی؛ ستون اقتصاد مولکولی جهان
بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، حتی در سناریوهای شدید کاهش مصرف سوختهای فسیلی، تقاضای جهانی برای محصولات پتروشیمی تا سال ۲۰۵۰ بیش از ۶۰ درصد افزایش خواهد یافت.
این رشد نه از دل موتورهای احتراق، بلکه از دل صنایع مدرن بیرون میآید؛ از خودروهای برقی گرفته تا توربینهای بادی، از تجهیزات پزشکی تا صنایع بستهبندی و ساختمان.
در واقع، هر گام در مسیر توسعه فناوریهای سبز، خود وابسته به پتروشیمی است. پنلهای خورشیدی بدون رزین و پلیمر کار نمیکنند، توربینهای بادی به مواد مرکب سبک نیاز دارند، خودروهای برقی بدون باتریهای پلیمری و عایقهای شیمیایی ناقص خواهند بود.
به تعبیر بسیاری از تحلیلگران، حتی مسیر سبز جهان نیز بدون پتروشیمی ممکن نیست.
دیپلماسی بشکهها جای خود را به دیپلماسی مولکولها میدهد
در خاورمیانه، رقابت تازهای در حال شکلگیری است. ایران، عربستان، قطر و امارات هرکدام در حال تثبیت جایگاه خود بهعنوان «پایگاههای تولید مولکولی» هستند. اگر قرن بیستم را قرن دیپلماسی نفتی بدانیم، قرن بیستویکم بیتردید قرن دیپلماسی پتروشیمی است؛ جایی که ترکیبهای شیمیایی و زنجیرههای ارزش، جایگزین چانهزنیهای سیاسی بر سر بشکهها میشوند.
در شرق آسیا نیز این رقابت به شکل دیگری جریان دارد. چین و کره جنوبی با تمرکز بر زنجیرههای پاییندستی، بازار نهایی را در اختیار گرفتهاند. آنها نه تنها مواد پایه تولید میکنند، بلکه تبدیلکننده بزرگ محصولات شیمیایی به کالاهای مصرفی و صنعتی هستند. همین برتری فناورانه است که باعث شده شرق آسیا در اقتصاد جهانی مولکولی دست بالا را داشته باشد.
اقتصاد دایرهای؛ حلقه گمشده توسعه پایدار
یکی از مهمترین تحولات دهه اخیر در صنعت پتروشیمی، ظهور «اقتصاد چرخشی» یا Circular Economy است.
شرکتهای بزرگ اروپایی و آسیایی، اکنون بهجای ساخت پالایشگاههای جدید، سرمایهگذاری در بازیافت شیمیایی را در اولویت قرار دادهاند. این فناوریها قادرند پلیمرهای مصرفشده را به سطح مولکولی تجزیه و دوباره به مواد اولیه با همان کیفیت اولیه تبدیل کنند.
به بیان دیگر، بازیافت امروز دیگر تنها جمعآوری زباله نیست؛ صنعتی پیچیده، فناورانه و سودآور است. برای کشورهایی مانند ایران که از خوراک ارزان و نیروی انسانی متخصص برخوردارند، این حوزه میتواند فرصتی بیبدیل برای خلق ارزش افزوده پایدار باشد.
در این میان، شکلگیری زنجیرههای بومی بازیافت شیمیایی در کنار مجتمعهای بزرگ موجود، میتواند مسیر پایداری و رقابتپذیری ایران را در بازار جهانی تضمین کند.
فناوری، مغز جدید صنعت پتروشیمی
تحول دیجیتال نیز در حال تغییر چهره این صنعت است.
امروز دیگر واحدهای پتروشیمی فقط مجموعهای از لولهها و برجهای تقطیر نیستند؛ بلکه «مغزهای دادهمحور» هستند.
فناوریهای نوین مانند یادگیری ماشین، اینترنت صنعتی اشیا (IIoT)، و مدلسازی پیشبینیکننده، باعث شدهاند بهرهوری واحدهای تولیدی بهطرز چشمگیری افزایش یابد.
در ایران نیز شرکتهای دانشبنیان و پژوهشگاه صنعت نفت، گامهای مهمی در طراحی کاتالیستها، بهینهسازی واکنشها و تولید مواد افزودنی داخلی برداشتهاند. یکی از مهندسان باسابقه در منطقه ویژه ماهشهر میگوید:
«پتروشیمی امروز دیگر فقط دستگاه و لوله نیست؛ مغزی است که خودش تصمیم میگیرد چطور بهتر تولید کند.»
این جمله بهخوبی تصویری از آینده صنعت را ترسیم میکند.
نگاهی به سرمایهگذاری جهانی
از سال ۲۰۱۵ تا امروز، بیش از ۷۹۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری جدید در پروژههای پتروشیمی انجام شده است. چین با سهمی حدود ۴۰ درصدی، پیشتاز این حوزه است. پس از آن، ایالات متحده و کشورهای حوزه خلیج فارس قرار دارند.
این آمارها نشان میدهد که تمرکز جهانی از پالایش نفت خام به سمت مجتمعهای یکپارچه پالایش–پتروشیمی در حال حرکت است؛ مجتمعهایی که میتوانند همزمان سوخت و مواد شیمیایی پایه تولید کنند و در برابر نوسانات بازار انرژی، انعطاف بیشتری داشته باشند.
ایران؛ فرصت بزرگ در اقتصاد پسافسیلی
ایران با برخورداری از ذخایر عظیم گازی، زیرساختهای گسترده و نیروی انسانی متخصص، یکی از معدود کشورهایی است که میتواند در اقتصاد پسافسیلی نقشآفرین باقی بماند.
با این حال، برای تحقق این ظرفیت، سه محور کلیدی باید در اولویت سیاستگذاری قرار گیرد:
1. تکمیل زنجیره ارزش و حرکت از تولید مواد پایه به محصولات نهایی؛
2. سرمایهگذاری در محصولات با ارزش افزوده بالا مانند مواد پیشرفته و بیوپلیمرها؛
3. توسعه صادرات فناوری و دانش فنی بهجای تکیه صرف بر صادرات کالا.
به گفته کارشناسان شرکت ملی صنایع پتروشیمی، در صورت اجرای طرحهای توسعهای موجود، ظرفیت تولید کشور تا پایان برنامه هفتم توسعه میتواند از مرز ۱۵۰ میلیون تن در سال عبور کند. این رقم، ایران را در جمع سه تولیدکننده بزرگ پتروشیمی جهان قرار خواهد داد.
ابعاد انسانی و زیستمحیطی توسعه
پتروشیمی فقط صنعت نیست، بلکه پدیدهای اجتماعی است. در بسیاری از شهرهای جنوبی کشور، این صنعت موتور اصلی توسعه شهری، اشتغال، آموزش فنی و حتی شکلگیری طبقه جدیدی از نیروی متخصص بوده است.
اما توسعه صنعتی بدون توجه به محیطزیست، دیگر پذیرفته نیست. سیاستهای جهانی، صنایع را به سمت کاهش انتشار، بازیافت هوشمند و استفاده از خوراکهای سبز سوق دادهاند.
برای ایران نیز، زمان آن رسیده است که مفهوم پتروشیمی پایدار را تعریف کند؛ صنعتی که همزمان با تولید، مسئولیت زیستمحیطی خود را نیز بهعهده بگیرد.
اقتصاد مولکولی؛ چهره جدید رقابت جهانی
تحلیلگران اقتصادی در سالهای اخیر اصطلاح تازهای را وارد ادبیات انرژی کردهاند: اقتصاد مولکولی (Molecular Economy).
در این چارچوب، رقابت جهانی نه بر سر استخراج منابع، بلکه بر سر تبدیل و ترکیب مولکولها شکل میگیرد.
کشورهایی که بتوانند فناوریهای نوین تبدیل را توسعه دهند و زنجیره ارزش را تا محصول نهایی در اختیار بگیرند، بازیگران اصلی قرن جدید خواهند بود.
ایران، اگر سیاست خود را از صادرات خام به تولید دانشبنیان تغییر دهد، میتواند از صادرکننده مواد اولیه به صادرکننده فناوری تبدیل شود.
این مسیر، نه رؤیایی دور، بلکه ضرورتی اجتنابناپذیر برای حفظ جایگاه کشور در نظم جدید انرژی است.
آیندهای که بر محور مولکولها میچرخد
جهان تا سال ۲۰۵۰ بهسوی نظمی تازه پیش میرود؛ نظمی که در آن بیش از نیمی از نفت تولیدی دیگر به سوخت تبدیل نمیشود، بلکه در صنایع پتروشیمی و مواد پیشرفته به کار میرود.
این تحول ظاهراً فناورانه، در واقع دگرگونی مفهومی اقتصاد جهان است؛ از انرژی به ماده، از سوخت به شیمی.
اگر ایران بتواند علم، صنعت و دیپلماسی اقتصادی خود را همزمان پیش ببرد، جایگاهش در اقتصاد پسافسیلی نهتنها حفظ خواهد شد، بلکه تقویت میشود.
در چنین جهانی، دیگر بشکههای نفت معیار قدرت نیستند؛ مولکول ایرانی است که در بازارهای جهانی حرف میزند.
پتروشیمی دیگر دنبالهی نفت نیست، آیندهی آن است. شاید جهان روزی نفت را کنار بگذارد، اما هرگز از شیمی چشم نخواهد پوشید. برای کشوری چون ایران، که در قلب کمربند انرژی جهان قرار دارد، مسیر روشن است:
بهجای خامفروشی، باید بهدنبال ارزشآفرینی بود؛ بهجای رقابت بر سر بشکهها، باید بر سر فرمولها رقابت کرد؛
و بهجای خیره ماندن به گذشته، باید بر آیندهای تمرکز کرد که در آن، اقتصاد جهان بر محور مولکولها میچرخد.