140

صنعت پتروشیمی و تغییر مدل‌های تجاری برای جذب نخبگان

صنعت پتروشیمی و تغییر مدل‌های تجاری برای جذب نخبگان
(دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۹) ۰۸:۰۰

صنعت پتروشیمی جهان با یک چالش مهم در محیط کسب و کار مواجه است.

موضوعات نوظهوری مانند ثبات، عمل گرایی بیشتر سرمایه گذاران و سرعت گرفتن روند جهانی شدن، در کنار سایر مشکلاتی که در این صنعت از قبل وجود داشت، مانند سودهای ناخالص محدود و فقدان نوآوری های قابل تجاری سازی همه و همه دست به دست هم داده ند تا نیاز به تغییر الگوهای تجاری در این صنعت بیش از پیش آشکار شود.

لازم به ذکر است که این موضوعات هم بر روی فضای کسب و کار و هم بر روی جذب استعدادهای برتر در این صنعت تاثیر گذاشته است. احتمالا مدیران شرکت های پتروشیمی در نتیجه روندهای فعلی و گذشته این صنعت (برای مثال ثبات قیمت ها) نیازمند بازنگری در مورد استراتژی ها و توانمندی های تجاری خود هستند.

مدیران شرکت های پتروشیمی با یک چشم انداز پیچیده کسب و کار مواجه هستند، شاید سخت ترین چشم اندازی که در طول تاریخ این صنعت وجود داشته است.

در پاسخ به این چالش ها سه مدل کسب و کار برتر رای می توان معرفی کرد که می تواند به تغییر ساختار زنجیره ارزش در صنعت پتروشیمی جهان کمک کند. این مدل های نوظهور عبارتند از:

1.     مدل کسب و کار مالکان طبیعی

این مدل مربوط به شرکت هایی است که یا مالک خوراک با مزیت بسیار بالا هستند یا به چنین منابع خوراکی دسترسی دارند. این شرکت ها نقش خود را در صنعت به خوبی می دانند و پیشروی خود را با تمرکز بر هزینه اندک تولید حفظ خواهند کرد.

این شرکت ها قادرند به طور منظم 20 درصد بازدهی بر روی سرمایه خود داشته باشند، که این سطح از بازدهی هم تراز بازدهی هایی است که اخیرا در شرکت های برتر استراتژیک صنعت مشاهده شده است. برخی از این شرکت ها عبارتند از لیوندل بازل (که دسترسی بسیار خوبی به خوراک دارد)، سابیک (که مالک خوراک خود است) و شرکت هایی که در کشورهای صاحب مابع نفتی فعالیت می کنند (که مالک صدر تا ذیل زنجیره ارزش خود هستند).

2.     مدل کسب و کار کالاهای متمایز

این مدل مربوط به شرکت هایی است که یک جایگاه نسبتا خوب در صنعت دارند یا اینکه قادر هستند که چرخه های رکود و رونق صنعت را دنبال کنند. شرکت هایی که با این مدل کار می کنند باید کارایی سرمایه بسیار بالایی داشته باشند و می بایست مراقب باشند تا رهبری فناوری را آن گونه که می خواهند حفظ کنند.

از خیلی جهات، این شرکت ها بین استراتژی هلی عمومی برتری هزینه و متمایز بودن قرار گرفته اند، جایگاهی که ممکن است توانایی آنها را برای تولید مداوم بازدهی بالا تحت تاثیر قرار دهد. شرکت هایی که با این مدل کسب و کار کار می کنند احتمالا بازده سرمایه ای در محدوده 10 تا 20 درصد خواهند داشت که هم تراز با متوسط بازدهی است که امروزه صنعت تولید می کند.

3.     مدل کسب و کار تولیدکنندگان محلول ها

شرکت هایی که بر اساس این مدل کسب و کار فعالیت می کنند به جای فروش جامدات یا مایعات، فقط محلول می فروشند. بیشتر تمرکز روی فروش محلول ها در آخر زنجیره ارزش اتفاق می افتد. اگرچه، برای بنگاه هایی که بر روی فضای واسطه ای تمرکز کرده اند نیز فرصت هایی وجود دارد.

یک مثال مربوط به صنعت کشاورزی کالای کود شیمیایی است که باعث می شود مشتریش که کشاورز است تولید محصول بیشتری داشته باشد. این محلول ها نه تنها شامل کود شیمیایی هستند بلکه انواع مواد شیمیایی حفاظت از محصولات را نیز شامل می شوند و یا حتی تجهیزاتی که به طور خاص برای استفاده از این محلول های شیمیایی مورد استفاده قرار می گیرند.

این مدل بسیار پیچیده است. فهم این مدل مستلزم درک عمیق از بازار و توانایی شکل دادن شراکت های استراتژیک در داخل اکوسیستم محلول ها است. اگرچه، کسانی که موفق شوند می توانند به بازدهی های بسیار بالا هم تراز شرکت های پیشرو صنعت را تجربه کنند، بازدهی هایی بالاتر از 30 درصد.

شرکت های پتروشیمی مانند اکولب، سیگما آلدریچ و مونسانتو با موفقیت در مسیر تولید و عرضه محلول ها حرکت می کنند.

باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که ممکن است که شرکت های پتروشیمی به صورت اتوماتیک در داخل این مدل های کسب و کار قرار نگیرند. تصمیم گیری فعال و اقدامات مربوط به پیگیری گام های اولیه برای شروع این مسیر هستند.

مدیران شرکت های پتروشیمی باید تصمیم بگیرند که چگونه قرار است بازی کنند و چگونه می خواهند بنده شوند. آنها باید تصمیم بگیرند که کدام یک از این مدل ها را می خواهند دنبال کنند تا بتوانند به اهداف کسب و کار خود دست پیدا کنند و سپس دارایی ها و نیروی انسانی مناسب برای رسیدن به این اهداف را به کار گیرند.

کسانی که نمی توانند تصمیم بگیرند و اقدام کنند، احتمالا از رقبای خود عقب خواهند افتاد، رقبایی که تصمیمات بسیار سختی گرفته اند و کسب و کار خود را در مسیر پیشرفت قرار داده اند.

ضمنا توجه داشته باشید که موفقیت هر یک از این الگوهای کسب و کار بستگی به کیفیت نیروی انسانی نیز دارد و صرفا انتخاب یک مدل توسط مدیر منجر به موفقیت نمی شود. بنابراین به همان اندازه که انتخاب مدل کسب و کار توسط مدیر اهمیت دارد، نحوه انتخاب و استخدام نیروی انسانی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.

نمودار 1 به ویژگی هایی ذاتی هر یک از این مدل های کسب و کار می پردازدو ضمن برشمردن اهداف هر یک از این مدل ها، ویژگی هایی که یک سازمان و نیروی انسانی فعال در آن باید داشته باشند تا مسیر موفقیت سازمان را تضمین نماید را فهرست کرده است.

به عنوان مثال عواملی مانند ساختار بهینه سازمان، نظم عملیاتی و کارایی، زنجیره عرضه بهینه و توانایی برای فعالیت در سطح جهان از جمله عواملی است که باعث موفقیت مدل کسب و کار مالکان طبیعی می شود.

نمودار 1- ویژگی های سازمان و نیروی انسانی که منجر به موفقیت مدل کسب و کار می شود

منابع انسانی

منبع: Deloitte Touche Tohmatsu Limited Global Manufacturing Industry group, September 2015.

 

تعداد بازدید : ۲,۱۱۱