چالش های احداث اولین پارک شیمیایی کشور

چالش های احداث اولین پارک شیمیایی کشور
(چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۸۸) ۱۶:۴۱

شاید زمان طولانی از طرح احداث پارک استایرن در عسلویه، به عنوان اولین پارک شیمیایی کشور نمی گذرد، اما در عمل به دلیل برخورد با موانع و مشکلات پیش بینی نشده، اجرای این پروژه با تاخیر مواجه شده است.

آنچه در پی می آید، مصاحبه نشریه پیام پتروشیمی  با "رضا درخشان فر" نماینده "شرکت مشاوران مدیریت سرمایه گذری ارگ" است. راهکارها و پیشنهادهایی که در این مصاحبه مطرح شده است، در واقع شناسایی نقاط فرصت و تهدید و جذب سرمایه گذاری برای ایجاد این پارک شیمیایی است که، بر اساس مطالعه مقایسه ای سه پارک شیمیایی عربستان، بلژیک و سنگاپور، توسط این شرکت در عسلویه طراحی شده است.
لازم است اشاره شود که این پروژه مطالعاتی به سفارش دفتر توسعه صنایع پایین دستی پتروشیمی در اوایل سال 86 تهیه شده است.

- لطفاً بفرمایید، وجود چه عواملی منجر به مطالعات تحقیقی در خصوص ایجاد پارک های شیمیایی شد؟
این پروژه در دو مرحله مطالعاتی و تدوین طرح تجاری  انجام شد. البته گزارش حاضر شامل مرحله مطالعاتی است و در حال حاضر این آمادگی وجود دارد که طرح تجارتی آن نیز نوشته شود. این فرایندها را این طرح دنبال می کند: توسعه گر کیست؟ چه کارهایی را باید انجام دهد؟ و چه راهکارهایی برای جذب سرمایه گذاری وجود دارد؟
 ولی دفتر توسعه صنایع پایین دستی به جای اینکه یک دوره طرح مطالعاتی برای مرحله دوم یعنی طرح تجاری انجام دهد، پیشنهاد داد که توسعه پارک استایرن را به عنوان یک پروژه عملی آغاز کنیم و در دل آن طرح تجاری آن نیز خود به خود آماده شود. بنابراین پروژه پارک شیمیایی استایرن به عنوان اولین پروژه سرمایه گذاری بخش خصوصی با حضور توسعه گر آغاز شد. نام توسعه گر این پروژه شرکت کیمیای صنایع دالاهو است. مراحل ابتدایی پروژه بسیار خوب پیش رفت و ساختار پروژه منجر به این شد که طرح تجاری پروژه نیز مشخص شد. البته در شرایط کنونی اهداف و مراحل  ایجاد و توسعه پارک شیمیایی کمی با افکار اولیه و عوامل پیش بینی نشده، تغییر کرد.

- چه عواملی وجود داشت که فاز مطالعاتی پروژه شروع شد؟ و به چه عواملی برخوردید که درصدد نگارش طرح تجاری نیز برآمدید؟
در ابتدا پیشنهاد اجرا  از سوی دفتر توسعه صنایع پایین دستی مطرح شد. این دفتر چند سالی بر روی این پروژه کار کرده بود. و به این نتیجه رسیده بودند که معمولاً در این توسعه ها حلقه گمشده ای وجود دارد. به این معنی که وقتی یک دستگاه دولتی مثل شرکت ملی صنایع پتروشیمی  می خواهد یک پارک را ایجاد کند و  سرمایه گذاری کند، سرانجامش می شود مثل صنایع پایین دستی عسلویه یا حتی ماهشهر که یا پا نگرفته اند و یا خیلی ضعیف هستند.
با توجه به تغییر کلی سیاست ها که در راس آن سرمایه گذاری توسط بخش خصوصی است، و شناسایی حلقه های گمشده که نامشان را "توسعه گر" گذاشته اند، این راهکار در پیش گرفته شد که  سیاست گذار (بخش دولتی) کمک کند که توسعه گر (بخش خصوصی)  پروژه را ایجاد کند و توسعه دهد.
اساساً ایده پارک شیمیایی به دلیل حضور چندین واحد در کنار هم و سرویس های متمرکز و داد و ستدهای میان اعضا و روابط حاکم میان واحدها، هم افزایی ایجاد می کند. بنابراین بر  ایده ایجاد شیمی شهرها یا پارک های شیمیایی در این گزارش بسیار تاکید شد. راه حل قرار گرفتن واحدهای کوچک و میان دستی در کنار هم، ایجاد پارک های شیمیایی  است.

- معیارهای ارزیابی انتخاب توسعه گر چه بود؟ الگوهای مطالعاتی ایجاد پارک های شیمیایی چه بود؟
نوع توسعه یافته تر از پارک های صنعتی، همان خوشه های صنعتی هستند. خوشه ها توسعه یافتۀ صنایع متمرکز هستند. وقتی صحبت از خوشه ها می شود، منظور واحدهای صنعتی به بلوغ رسیده است. که هم افزایی، نوع تولید و تبادلات میان واحدهای بسیار تکامل یافته تر انجام می شود. هدف نهایی ایجاد پارک های شیمیایی، ایجاد خوشه های صنعتی و شیمی شهرها است.

- خوشه های صنعتی به چه معنایی است؟
آقای پورتر می گوید که خوشه های صنعتی، تراکم واحدهای کسب و کار اقتصادی و سازمان های مرتبط با آن در یک منطقه جغرافیایی است که با تبادل فعالیت ها با یکدیکر محصولات مشترکی را ارائه می کنند و از چالش ها و فرصت های مشترکی نیز برخوردار هستند. بنابراین هدف نهایی این است که پارک ها ایجاد شود و توسعه پیدا کنند و در نهایت تبدیل به خوشه های صنعتی با این تعریف شوند. ایشان مدل اقتصادی موفق "دایمند" دارد که عوامل موفقیت بنگاه های اقتصادی را بیان می کند، این مدل در تعریف اقتصادی بسیاری از کسب و کارها به کار می رود.
 به خصوص مدل دایمند در بسیار از خوشه های صنعتی به کار رفته است.آقای پورتر معتقد است که عوامل موثر در رسیدن پارک ها و خوشه های صنعتی به مزیت رقابتی، چهار عامل منطقه ای یا عوامل ورودی، راهبرد بنگاه و رقابت شرکت ها، شرایط تقاضا و صنایع وابسته و مرتبط است. دولت برای ایجاد فضا برای هرکدام از این چهار عامل، می تواند تاثیرگذار باشد. 

- عوامل ورودی شما چه مواردی می شود؟
زمین، نیروی انسانی، تسهیلات دولتی، سرمایه، خوراک و غیره.

- و عواملی که موجب ایجاد هم افزایی و رقابت می شوند، چه مواردی هستند؟
در مدل دایمند، این عوامل، رقابت، پویایی، حمایت دولت ها و همکاری منسجم با بخش خصوصی، ارتباط با مراکز آموزشی، دسترسی به عوامل تولید پیشرفته است.

- شما برای ایجاد و توسعه پارک های شیمیایی چه الگوهایی را بررسی کردید؟
             برای اجرای این پروژه هفت پارک شیمیایی مطرح دنیا: لودویک شاپل آلمان -که شرکت BSF در آن حضور دارد- پارک صنعتی نپیک انگلستان، آنترپ بلژیک، هیستون آمریکا، مپتافوت در تایلند، جزایر جورانگ سنگاپور و الجبیر عربستان سعودی برای مرحله مطالعاتی انتخاب شدند. بر روی این هفت پارک مطالعات اجمالی انجام شد و بر اساس معیار های توان رقابتی، عوامل ورودی، شرایط تقاضا، صنایع مرتبط، راهبرد های داخلی و بنگاهها ،سه پارک شیمیایی کشورهای بلژیک، سنگاپور و عربستان برای مطالعه عمیق تر و کاربردی انتخاب نهایی شد. هر سه این پارکها دارای مزیت رقابتی بالا و از جمله پارک های شیمیایی موفق جهان هستند.

- پارک شیمیایی کشور عربستان به عنوان کشور همسایه چه زمانی تاسیس شد و تا امروز این کشور چند پارک شیمیایی دارد؟
عربستان از دهه 80 همزمان با گسترش صنعت پتروشیمی در ایران شروع به احداث پارک شیمیایی کرد که البته این پارک شامل مجموعه واحدهایی می شود که مشابه منطقه عسلویه در کنار هم ساخته شده اند  و دارای مزیت رقابتی بیشتری است.

- بر اساس آن چهار معیار در مدل دایمند، آیا میان این سه پارک تفاوت هایی وجود دارد؟ به عنوان مثال پارک شیمیایی عربستان دردسترسی به خوراک و مواد اولیه مزیت بیشتری نسبت به پارک کشور بلژیک یا حتی سنگاپور دارد؟
وقتی روی این پارک ها عمیق تر مطالعه می شود، می بینیم که وقتی ایده احداث پارک شیمیایی در سنگاپور شکل گرفته است، یک مزیت های نسبی آن روز مد نظر بوده است که بعدها آن را به مزیت های رقابتی تبدیل کرده اند. به عنوان مثال سنگاپور به بازارهای مصرف نظیر چین، کشور های آسیای جنوبی، اندونزی، مالزی و فیلیپین نزدیک است. این کشور به راحتی می تواند از راه دریا به کره و ژاپن نیز دسترسی داشته باشد. از طرف دیگر سنگاپور در مسیر تردد کشتی های نفت کش است. بنابراین خود را در زنجیره انتقال مواد خام از خاورمیانه یا آفریقا به سمت کشورهای آسیای شرقی قرار داده است. مزیت سنگاپور این است که از این نفت استفاده کند و آن را به ارزش افزده تبدیل کند و بعد محصولات پتروشیمی را به کشورهای آسیای شرقی صادر کند. وضعیت پارک شیمیایی بلژیک نیز بسیار شبیه سنگاپور است. این پارک در مسیر لنگرگاه کشتی های نفت کش به اروپا قرار دارد. بلژیک با ایجاد مخازن نفتی به خوبی از این مزیت استفاده می کند. بنابراین این منطقه از بلژیک بسیار مستعد احداث پالایشگاه نفتی است که در مسیر واردات نفت اروپای شمالی قرار دارد که از این طریق سوخت بخش عمده قسمت دیگری از اروپا تامین می شود. بنابراین این سه کشور مزیت های نسبی خود را به طور موفقیت آمیزی به مزیت های رقابتی تبدیل کرده اند.

- بررسی مزیت های رقابتی میان این پارک های شیمیایی به چه نتایجی رسید؟
انتخاب مکان استقرار و شناسایی و دسترسی بهینه به "بازار مصرف " عامل اصلی و کلیدی توجیه اقتصادی است. هر سه این پارک ها دارای مزیت های  استقرار به بنادر اصلی، دسترسی به آبهای آزاد، زیر ساخت های بنادر و دسترسی به مراکز درون قاره ای هستند. نکته مشترک هر سه پارک صرفه جویی در هزینه ها، مبادله خوراک میان واحدها، نزدیکی و تلفیق با واحدهای بالادستی (پالایشگاههای نفتی و گازی) است که موجب ایجاد و جذب واحدهای میان دستی شده است. دسترسی به سرویس های جانبی، عوامل جذب نیروی انسانی ماهر، ارتقاء فعالیت های تولیدی، ارائه مشوق های مالیاتی، شبکه ارتباطی قوی با مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی از دیگر موارد موفقیت این پارک ها بود. هر کدام از این پارک ها زیر ساخت هایی را فراهم کرده اند که  مراکز تحقیقاتی- پژوهشی و دانشگاهی  در کنار آنها احداث شده است.

- به نظر می رسد این مزیت های نسبی موارد جدیدی نیستند و در عسلویه و ماهشهر وجود دارد، اما چرا تاکنون در این مناطق این پارک ها شکل نگرفته اند؟ 
بله. تمام این ایده ها در هر دو منطقه وجود دارد و تا حدودی هم اجرا شده است ولی تاکنون موفق نبوده است و علت آن هم این است که هنوز هم افزایی میان واحدهای پتروشیمی ما شکل نگرفته است. تصور ما این است که به عنوان مثال یک منطقه مانند ماهشهر بازار خوبی برای پارک شیمیایی نیست. چرا که ماهشهر و عسلویه برای ایجاد یک پارک شیمیایی به دلیل وسعت شان مناسب نیست. به خصوص به دلیل حاکم بودن نقش دولت در این دو منطقه، ایجاد پارک و ارتباط با آن بسیار پیچیده است. در حالیکه پارک شیمیایی عربستان به دلیل حاکم بودن افکار تجارت توسعه ای کلان فراتر از پارک شیمیایی است. ولی در ماهشهر و عسلویه نگاه دولت، ملی و سرمایه گذاری و افزایش تولید بود و نه یک تفکر تجاری صرف.

- به نظر شما، در بحث ایجاد زیر ساخت ها، صنعت پتروشیمی چگونه عمل کرده است؟
به طور کلی، چالش اصلی این صنعت نوع دیدگاه و تفکر است. به عنوان مثال در پتروشیمی مبین از روز اول یا میزان ظرفیت ها به درستی محاسبه نمی شود و یا چگونگی ارتباط شبکه های سرویس دهی با سایر مجتمع ها به طور علمی دیده نشده است. اما در کشور بلژیک ، سرویس های جانبی به طوری مشخص پایه ریزی شده است که اگر امروز واحد جدیدی به شبکه اضافه شود، تمام خطوط سرویس ها از قبل تعیین شده است. این امر موجب ایجاد تعهد و اعتماد به سرویس دهنده مادر (پارک)می شود. در مقابل زمانی که واحد جدیدی در عسلویه برای احداث مطرح می شود، وضعیت آبرسانی، خطوط ارتباطی و زمین وجود ندارد. یا حتی اگر بخواهیم سامانه جدیدی مثل شبکه های مخابراتی را در منطقه ایجاد کنیم، فضایی برای این کار وجود ندارد.

- به نظر شما مشکل اصلی کجاست؟
روز اولی که به فکر ایجاد پارک یا حتی منطقه صنعتی پتروشیمی بودیم، باید در ابتدا زیر ساخت ها و طرح جامع آن را ترسیم می کردیم. توسعه گر باید از روز اول تمام پیش بینی ها را در طرح جامع ببیند. یکی از مهمترین بخش هایی که بررسی شده است، ایجاد تسهیلات مالی است. به عنوان مثال سرمایه گذاری که قصد دارد در پارکی سرمایه گذاری کند، مدیریت آن پارک باید یکسری زیر ساخت هایی را به عنوان توسعه گرفراهم کند که سرمایه گذار بتواند به راحتی پروژه خود را تامین مالی کند. مشکل اصلی در این بخش این است که بسیاری از زمین ها در ایران دولتی است، در حالیکه کشوری مثل بلژیک زمین های خود را در همان ابتدای کار خصوصی کرده است.

- این زیر ساخت ها کدام هستند؟
عقد قراردادهای بلند مدت برای تامین خوراک یکی از زیرساخت هاست. به عنوان مثال سرمایه گذار زمانی که قرارداد های  تامین خوراک و  دسترسی به سرویس های جانبی خود را برای مدت طولانی با توسعه گر می بندد، به راحتی می تواند از سوی بانکهای داخلی و خارجی وام بگیرد. بنابراین تامین و تضمین مالی برای واحدهای پارک های شیمیایی از سوی دولت یکی از موارد بسیار مهم برای توسعه و موفقیت این پارک ها است. مشخص شدن مسائل حقوقی، مشوق های مالیاتی، مشوق های بلاعوض خاص، مشوق های آموزشی و حمایت از نوآوری و تحقیقات، فراهم کردن زمین و ... مواردی هستند که دولت در درون پارک ها ارائه کند که البته تا حدودی دولت این مشوق ها را در اختیار سرمایه گذاران می گذارد. از سوی دیگر جذب حضور شرکت های بزرگ در پارک های شیمیایی نقش اساسی در موفقیت پارک ها دارد. به عنوان مثال علت موفقیت پارک شیمیایی بلژیک، حضور شرکت BASF است و شاید علت کمتر موفق بودن ما در ایجاد پارک ها در عسلویه و ماهشهر نبود شرکت های بنام چند ملیتی است. مثلاً در عسلویه فقط ساسول است و جای شرکت های چند ملیتی دیگر که هم سرمایه و هم دانش را با خود بیاورند، خالی است.
مشخصه بارز سه پارک شیمیایی عربستان، سنگاپور و بلژیک نقاط راهبردی آنها و مشارکت یکسان دولت و بخش خصوصی در ایجاد سرمایه گذاری هاست. در این موارد مدیریت دولت ها کمک شایانی به رشد و توسعه پارک ها کرده است.  در واقع تلفیق بهینه واحدها به دلیل تنوع محصولات و استفاده مشترک از زیر ساخت ها، برای هم افزایی بیشتر باید در طرح های جامع دیده شود.

- آیا احداث پارکهای  شیمیایی باید جدا از صنایع بالا دست و نهایی باشند یا در کنار آنها؟
الزاماً هیچ کجای دنیای اینگونه نیست که زنجیره تا نقطه نهایی توسعه پیدا کند. مزیت رقابتی که پارک سنگاپور داشته آن است که محصولات اولیه پالایشگاهی را تا حد مشخصی تبدیل به محصول دیگر کند. به عبارتی در اینجا این مزیت نسبی وجود ندارد که محصولات پالایشگاهی تبدیل به قالب زنی پلاستیکی کند که نیازمند نیروی انسانی ماهر زیاد، کارگاههای کوچک در کنار هم است. در نتیجه سنگاپور برای سود بیشتر این محصولات را به بازار چین صادر می کند که دارای مزیت فراوان نیروی انسانی و کارگاههای کوچک است. بنابراین نیروی محرک اصلی بازار است. ممکن است به دلیل وفور خوراک گاز تمایل داشته باشیم که محصولی را در ظرفیت بالایی تولید کنیم که به دلیل نداشتن بازار مناسب، سود کمتری کسب شود. بنابراین طراحان بزرگ اقتصادی به سمت بازار متمایل هستند تا عرضه کردن محصول؛ لذا در هر طرح جامعی باید بدانیم که بازار و سود کجاست.

- در یک جمع بندی اصلی، نقاط مشترک پارک های شیمیایی موفق چیست؟
موقعیت راهبردی پارک ها، مشارکت و تمایل دولت ها، حضور شرکت های بزرگ بین المللی، سرمایه گذاری در ایجاد زیر ساخت ها و خدمات پیشرفته، تلفیق بهینه واحدها در داخل پارک ها، محیط مناسب سرمایه گذاری و مدیریت کارآمد، چکیده عوامل موفقیت سه پارک شیمیایی سنگاپور، بلژک و عربستان است.

- به نظر شما، کدام یک از این عوامل را ما داریم؟
موقعیت راهبردی ایجاد پارک ها و دسترسی به خوراک و بازار را داریم اما موقعیت سرمایه گذاری در توسعه زیر ساخت ها هنوز به شکل نهادینه در کشور ایجاد نشده است. نمونه ای در کشور وجود ندارد که دولت در فراهم کردن و توسعه زیر ساخت ها سرمایه گذاری کرده باشد، و بعد از بخش خصوصی برای سرمایه گذاری در زمین های توسعه یافته دعوت کند.
شبکه سازی و اشتراک، بیشترین اهمیت را در توسعه دارد و در مقابل عوامل اقتصادی خارجی کمترین تاثیر را دارد. زیر ساخت های تخصصی و عمومی و نیروی انسانی ماهر و آموزش دیده از مهم ترین عامل های توسعه است.

- چه مدل های اقتصادی برای توسعه وجود دارد؟
 اولین مدل اقتصادی، مدل  از بالا به پایین است. یعنی دولت بخواهد یک طرح را در سطح ملی اجرا کند. مثل خط لوله اتیلن غرب که طرح ملی است که دولت با هدف شکل گیری خوشه های کوچک صنعتی در مسیر این خط لوله آن را احداث می کند. دومین مدل اقتصای، مدل توسعه از پایین به بالا است. یعنی بخش خصوصی، یا انجمن و سندیکایی تصمیم می گیرد که در یک مجموعه واحدهای کوچک ایجاد کند. به تدریج این واحد ها به مواد اولیه نیاز پیدا می کنند، بنابراین به سمت سرمایه گذاری در واحدهای بالادستی حرکت می کنند.

- در مواردی که مطالعه شده است، توسعه دهندگان چه کسانی بودند؟
در چهار مدل نمونه، توسعه دهندگان اساساً دولتی بوده اند. که سیاست گذاری آنها توسعه از بالا به پایین بوده است. اما نقش آنها در توسعه مشخص شده است. در تمام مدل های اقتصای باید دولت ها نقش خود را مشخص کنند. آفتی که در توسعه صنایع ما وجود دارد این است که دولت یا باید تنها به عنوان مرجع سیاست گذاری باشد و یا مرجع سرمایه گذار.

-  دولت در توسعه پارک شیمیایی چکارهایی را باید انجام دهد که تاکنون غافل از آن بوده است؟
ببینید من در درستی یا نادرستی عملکردها صحبت نمی کنم. در اینجا تناقضات را می خواهم مطرح کنم. شرکتی مثل شرکت ملی صنایع پتروشیمی که خود را به عنوان مرجع سیاست گذاری مطرح می کند، چرا باید در تولید دخالت کند؟ چرا در واحدهای جدید سرمایه گذاری می کند؟ چرا در برخی موارد با بخش خصوصی رقابت می کند؟ چرا قیمت گذاری یا سهمیه بندی می کند؟ چرا در پروژه های حساس خصوصی اعمال نظر می کند؟ به عنوان مثال ؛ می گوید من مناقصه را برگزار می کنم. من پیمانکار ها را انتخاب می کنم. دولت در مقام برخورد با بخش خصوصی در جایگاه سیاست گذاری ، چرا زیر ساخت های خود را توسعه نداده است.

- با این تفاسیر نقش شرکت ملی صنایع پتروشیمی توسعه گرا (اقتصاد گرا) است یا سیاست گذار؟
 با عملکردهایی که تا به امروز شاهد بودیم نقش پتروشیمی اقتصاد گرا بوده است. اما این سوال وجود دارد که اگر پتروشیمی نقش اقتصاد گرا دارد پس چرا وارد بحث های راهبردی کلان مثل خط لوله اتیلن می شود. چرا برای محصولات یارانه تخصیص می دهد که البته این مورد اخیراً کمتر شده است. اما این پرسش مطرح است که اگردولت اقتصادگرا است چرا برنامه منسجم تجاری ندارد؟

- اما در چند سال گذشته، شرکت ملی صنایع پتروشیمی بر روی نقش سیاست گذار متمرکز    شده است.
بله. مرجع سیاست گذار حتماً باید صد در صد دولتی باشد مثل شرکت ملی صنایع پتروشیمی اما مرجع تسهیل کننده به عنوان بازوی دولت، باید دفتر باشد. مثل دفتر توسعه صنایع پایین دستی که سیاست های دولتی را بالفعل می کند. توسعه گرا باید بخش خصوصی باشد که سیاست ها و استاندارد ها را از دولت دریافت می کند و مجری طرح توسعه است. در مقابل به دلیل اینکه دفتر با واحد عملیاتی (بخش خصوصی) در تماس است بسیاری از پیشنهادها را به سیاست گذار انتقال می دهد. اما وظایف اصلی سیاست گذار ایجاد کمیته مطالعه تشخیصی، شناسایی گلوگاه ها در صنعت، شناسایی فرصت ها و تهدیدها در صنعت، شناسایی جایگاه در بازار ، شناسایی مکان سرمایه گذاری، ایجاد شرایط مناسب سرمایه گذاری، ایجاد زیر ساخت ها و خدمات پیشرفته و ارائه بینش و برنامه بلند مدت است.

- نقش تسهیل کننده یا به عبارتی دفتر توسعه صنایع پایین دستی پتروشیمی و توسعه گر یا بخش خصوصی و سرمایه گذار چیست؟
تسهیل کننده باید موارد مود نیاز توسعه گر را در پتروشیمی مطرح کند. تنها مرجع ارتباطی توسعه گر و هیئت مدیره شرکت ملی صنایع پتروشیمی است که وظیفه مکان یابی پروژه، شناسایی مشکلات و موانع بالقوه منطقه در توسعه پارک ها، ایجاد ساختار مشخص برای ارتباط اعضاء، کمک برای تامین منابع مالی، برآورد تقریبی بودجه، ارائه ضمانت های دولتی  را دارد.  در مقابل توسعه گر باید بر تمامی مراحل ایجاد پارک شیمیایی نظارت داشته باشد، توسعه گر باید برگزارکننده مناقصه ها باشد و خود پیمانکاران مجرب را انتخاب کند. از سوی دیگر باید با موسسات مالی ارتباط برقرار کند و در تامین زیر ساخت های لازم به سیاست گذار کمک کند. توسعه گر باید شرکتی برای  مدیریت پارک  ایجاد کند که اعضاء در آن سهام دار باشند. 

- توسعه گر باید دارای چه طرح تجاری باشد؟
برای این کار دو سناریو وجود دارد. توسعه گر یا باید در ایجاد زیر ساخت ها مثل سرویس های جانبی و خدمات غیر صنعتی سرمایه گذاری کند. بنابراین از روز اول سیاست گذار، توسعه گری را انتخاب می کند که پول داشته باشد و توسعه گر با تضمین سود خود پارک را مدیریت می کند.
در سناریوی دوم، توسعه گر فقط خدمات مشاوره و توسعه ای ارائه دهد. یعنی وارد بحث سرمایه گذاری نشود و دولت نقش سرمایه گذاری را انجام دهد. بنابراین از روز اول سیاست گذار، توسعه گری را انتخاب می کند که دارای دانش باشد که طرح جامع را با هزینه مرجع سیاست گذار برنامه ریزی کند.
اما در سناریوی اول که توسعه گر بخواهد سرمایه گذار هم باشد، گذشته از پیچیدگی های حقوقی، این مشکل وجود دارد که از بازگشت سرمایه کمتری برخوردار باشد. مثلاً ایجاد سرویس های جانبی و واحدهای آب و برق توسط توسعه گر، بازگشت سرمایه کمی دارد. نرخ فرش سرویس ها در این پارک ها مثلاً طرح پارک استایرن عسلویه  نمی تواند با سرویس های جانبی دیگر مثلاً مبین و فجر برابری کند. چون مبین هزار مگاوات ظرفیت برق دارد اما یک پارک دارای 100 مگاوات واحد برق است. بنابراین قیمت برق دوبرابر خرید برق از مبین می شود.

- در این مورد راهکار کمکی وجود ندارد؟
تضمین اعطای وام بلند مدت از سوی دولت به توسعه گر، نگرانی بازگشت سرمایه را کمتر می کند. یافتن مصرف کننده جایگزین، امکان فروش زمین با حاشیه سود مناسب از دیگرراهکارهاست. بحث فروش زمین در مورد طرح احداث پارک استایرن عسلویه بسیار مشکل ساز بود. اگر پتروشیمی این امکان را فراهم می کرد که سرمایه گذار صاحب زمین باشد، بخشی از بازگشت سرمایه سرمایه گذار، زمین می شود. به عبارتی سرمایه گذار می تواند با فروش بخشی از زمین خود، سرمایه مورد نیاز برای توسعه زیر ساخت ها را به دست بیاورد.

- اگر توسعه گر در نقش مشاوره دهنده باشد، چه اتفاقی می افتد؟
ممکن است در موفقیت پارک ذی نفع نباشد. چون کارفرمای اصلی سیاست گذار است، بنابراین دولت نفوذ زیادی خواهد داشت. معمولاً چون سیاست گذارها نمی خواهند مستقیم سرمایه گذاری کند، معضل سرمایه به وجود
می آید.

- به نظر شما کدام یک از موارد فوق ، اجرایی تر است؟
بستگی به سیاست گذار دارد که بخواهد سرمایه گذاری کند یا خیر. اگر بر اساس قوانین امروز و سیاست های اصل 44 ، هر مرجع سیاست گذاری که اجازه داشته باشد در طرح هایی سرمایه گذاری کند تا حدی که زیر ساخت ها را توسعه دهد، سناریوی دوم خیلی امن تر است. با توجه به پتانسیل پتروشیمی ، پیچیده نبودن نظام حقوقی آن و کنترلی که بر روی توسعه گر دارد، می تواند عملی تر باشد.

- با توجه به آسیب شناسی که انجام شده است، چالش ها و فرصت های شرکت ملی صنایع پتروشیمی در طرح احداث پارک استایرن عسلویه چیست؟
پتروشیمی در چند سال به بالندگی، سواد و تجربه رسیده است. اتفاقی که در حال وقوع است این است که پتروشیمی به سمت مرجع سیاست گذار حرکت می کند. در نتیجه پای ورود سرمایه گذاران خصوصی به تدریج به صنعت باز می شود. این صنعت در حال ایجاد زیر ساخت های ارتباط با بخش خصوصی است. پارک شیمیایی استایرن از نوع سناریوی دوم بود که مرجع سیاست گذار، توسعه گری را انتخاب کرده بود که دارای دانش بود و نه تعهد سرمایه گذاری. وظیفه توسعه گر در این طرح این بود که اعضاء مدیریت پارک را فرا خواند و شرکت مدیریت را تاسیس کند. در واقع این شرکت مدیریت پارک بود که با سرمایه اعضاء ، در توسعه زیر ساخت ها سرمایه گذاری کند.
متاسفانه در نقطه اول، که مسئله زمین بود، تاخیر زیادی رخ داد. خوشبختانه تحولات اخیر مسئله زمین را تاحدودی حل کرده است.در حال حاضر شرکت مدیریت پارک استایرن نیز تاسیس شده است.
پتروشیمی در دوره گذار است که می رود به مرجع سیاست گذار تبدیل شود. در 30 سال گذشته  مشخص نبود که پتروشیمی سیاست گذار است یا که توسعه گر.
 وقتی مرجع سیاست گذار شد، نقش تدوین چشم انداز بلند مدت این صنعت در کشور را دارد. بر اساس تدوین چشم انداز تنوع زنجیره تولید، تنوع پارک ها، تنوع طرح ها و غیره به وجود می آید که در این زمان نیاز به مرجع تسهیل کننده قوی خواهیم داشت که در ارتباط با توسعه گرهای مختلف باشند.

- با تشکر از شما و به خصوص دفتر توسعه صنایع پایین دستی پتروشیمی که هماهنگی لازم برای انجام این مصاحبه را انجام داد.

تعداد بازدید : ۳,۱۰۷