شماره 52

هیجان و تاثیر آن در زندگی

هیجان و تاثیر آن در زندگی
(پنج شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۰) ۱۳:۴۳

هیجانات و احساسات، تجاربی درونی هستند که در مقابل رخدادهای بیرونی در خود حس می‌کنیم، مثل احساسات خشم، غم، شادی نگرانی، ترس و غیره.

هیجان ترجمه لغت انگلیسی Emotion که از نظر ریشه لغت عاملی که ارگانیسم را به حرکت در می‌آورد، مثلا خشم، ترس، دوست داشتن.

هیجان‌ها، احساسات و عواطف، بخش عمده‌ای از شخصیت انسان‌ها را تشکیل می‌دهند و محرک انسان در زندگی فردی و اجتماعی برای رسیدن به اهداف و آرزوها هستند.

در روان‌شناسی هیجان‌ها، جایگاه بسیار حساس و بنیادی دارند؛ زیرا ریشه بسیاری از اختلال‌های روانی را تشکیل می‌دهند؛ حتی سلامتی انسان را تضمین می‌کنند؛ مثلا ترس باعث فرار از خطر و حفظ جان می‌شود.

تلاش‌های گسترده توسط فلاسفه، فیزیولوژیست‌ها و روان‌شناسان برای بررسی هیجان‌ها به عمل آمده، اما شیوه عمل آنها هنوز به صورت فرضیه باقی مانده است.

 

انواع هیجان ها

هیجان ها به دو دسته تقسیم می شوند:
هیجان مثبت

این هیجان شامل هیجاناتی مانند عشق، شادی، امید، آسایش خاطر و ... می‌شود. ابراز این هیجانات علاوه بر اینکه نشان دهنده ی این خواهد بود که فرد دوست دارد به دیگران عشق بورزد، باعث سرایت این هیجانات به اطرافیان هم می‌شود و درنتیجه ی ابراز این هیجانات روابط اجتماعی فرد برای طولانی مدت مستحکم خواهد ماند.
هیجان منفی

این هیجان شامل خشم، اضطراب، گناه و... می‌شود و عدم کنترل بر این هیجانات می تواند تاثیرات مخربی بر عملکرد های مختلف انسان ها بگذارند.
گزارش آماری

پژوهش ها نشان داده اند که فراوانی این نوع هیجانات و عدم داشتن کنترل درست بر آنان، نارضایتی زوجین را افزایش می‌دهد و موجب بروز پدیده هایی مانند: طلاق، خشونت کلامی و جسمانی و ... می‌شود.

انواع هیجان‌های اولیه خود را بشناسید

ترس

ترس واکنشی هیجانی است و از تعبیر انسان که موقعیت، خطرناک و تهدیدی برای سلامتی اوست، ناشی می‌شود. رایج‌ترین موقعیت‌های ترس‌آور مربوط می‌شود به پیش‌ بینی صدمه جسمانی یا روانی، آسیب‌پذیری در برابر خطر، یا انتظار فرد از اینکه توانایی مقابله کردن را با موقعیت‌های قریب‌ الوقوع ندارد. هیجان انواع ترس، انگیزه و رفتار دفاع را فرد ایجاد می‌کند.
خشم

خشم که پرشورترین هیجان است، اساس آن بر این عقیده است که “اوضاع آنگونه که باید باشد، نیست”. انواع خشم نه تنها پرشورترین هیجان بلکه خطرناکترین هیجان نیز هست به طوری که هدف آن نابود کردن موانع موجود در محیط است.

تقریباً نیمی از رویدادهای خشم، فریاد کشیدن یا جیغ کشیدن را شامل می‌شود.
نفرت

هیجان نفرت اشاره دارد به خلاص شدن از شر چیزی آلوده، و ناخوشایند. در بزرگسالی نفرت برای ما از برخورد با هر چیزی که معتقدیم به طریقی آلوده و نادرست است، ایجاد می‌شود.

مثل آلودگی‌های بدن (بهداشت نامناسب، لخته خون)، آلودگی‌های میان‌ فردی (تماس بدنی با افراد نامطبوب) و آلودگی‌های اخلاقی (سوءاستفاده‌های جنسی ، خیانت).
غم

هیجان غم منفی‌ترین و آزارنده‌ترین هیجان است. غم اصولاً از تجربیات جدایی یا شکست ناشی می‌شود. جدا شدن از عزیزی از طریق مرگ، طلاق، شرایط (مسافرت)، جدا شدن از مکان (وطن)، و شغل یا مقام دلخواه، شکست در امتحان و یا شکست در یک مسابقه می‌تواند ما را غمگین کند.

چون غم بسیار ناخوشایند احساس می‌شود، فرد را با انگیزه می‌کند تا قبل از وقوع دوباره آن هر کار لازم برای کاهش دادن شرایط غم‌ انگیز انجام دهد. ورزشکار بعد از شکست در مسابقه، تمرین می‌کند تا اعتماد به نفس خود را برگزداند و از وقوع دوباره شکست مشابه جلوگیری کند.
شادی

رویدادهای شادی‌ آور، هیجان شادی را به دنبال دارد مانند موفقیت در شغل، پیشرفت، دریافت خبری خوشحال کننده، تجربه کردن احساس‌های لذت و غیره.

تأثیر شادی بر ما نیز برخلاف تأثیر غم است. وقتی غمگین هستیم، احساس بی‌حالی و کناره‌گیری می‌کنیم؛ وقتی شادی، احساس علاقه و معاشرتی بودن داریم. شادی دو وظیفه مهم به ععهده دارد: اول اینکه آرامش‌ بخش است و دوم اینکه به ما کمک می‌کند برای انجام فعالیت‌های اجتماعی اشتیاق داشته باشیم.

هیجان‌ها چه فایده‌ای دارند؟

از دیدگاه کارکردی، هیجان‌ها به صورت واکنش‌های زیستی تکامل یافته‌اند تا به ما کمک کنند تا با تکلیف اساسی زندگی مثل مواجه شدن با تهدید به خوبی کنار بیاییم. علاوه بر این، هیجان‌ها به هدف‌های اجتماعی هم کمک می‌کنند. هیجان‌ها احساسات ما را به دیگران منتقل می‌کنند، بر نحوه تعامل دیگران با ما تاثیر می‌گذارند، ما را به تعامل اجتماعی فرا می‌خوانند و نقش مهمی در برقراری روابط میان فردی، حفظ و قطع آن دارند.

اهمیت ابراز هیجان‌ها

همه شما این صحنه برایتان آشناست که کودکی در حال آمپول زدن و گریستن است و صدای پدر یا مادرش را می‌شنوی که مدام به کودک می‌گوید که آمپول که درد نداره، گریه کردن نداره، تو باید قوی باشی.

در حالیکه آن کودک واقعن درد آمپول را حس کرده و هیجان ترس و غم را تجربه کرده و دوست دارد آن را بروز دهد و یا حتی خیلی از مواقع والدین هیجان معکوس را به کودک تزریق می‌کنند؛ کودکی به زمین خورده و پایش زخمی و به علت تجربه درد شروع به گریه می‌کند.

در همان لحظه یکی از والدین شروع می‌کند به گفتن این جمله که “نه، نه دخترم گریه نمی‌کنه که داره می‌خنده، این اشکا الکیه!”.

همه ما این جملات برایمان آشنا است؛ درد نداره که، گریه نداره که، انقدر بلند خندیدن درست نیستا، چرا داری داد میزنی الان مگه وقت داد زدنه، حالا تحمل کن، پسر که گریه نمی‌کنه، دختر که بلند نباید بخنده و از این قبیل جملات.

غافل از اینکه خبر نداریم نشان ندادن به موقع هیجان و سرکوب آن می‌تواند مسبب خیلی از مشکلات و اختلالات شود و همچنین به دنبال آن یاد نمی‌گیریم چگونه هیجان‌ها شدید خود را چه وقت و چگونه کنترل کنیم

وقتی فردی در حال تجربه هیجان غم است و سعی در سرکوب آن داشته باشد بعدها غم تلنبار شده تبدیل به افسردگی می‌شود.

وقتی فردی در حال تجربه کردن خشم است و آن را به درستی ابراز نکند، خشم تبدیل به پرخاشگری می‌شود. وقتی فردی ترسیده و هیجان ترسش را از روی خجالت انکار می‌کند بعدها دچار مشکلات اضطرابی می‌شود. پس با توجه به این صحبت‌ها متوجه می‌شویم که وجود هیجان‌ها و ابراز کردن درست و به موقع آن در سلامت روان افراد اهمیت دارد.

چطور هیجان منفی خود را به نتیجه ایی مثبت تبدیل کنیم؟

گام اول
برای برخورد موثر با یک هیجان منفی مثل خشم یا غم و … ابتدا باید بتوانیم آن را تشخیص دهیم. بعد فیزیولوژیک هیجان در این زمینه بسیار به ما کمک می کند. تغییرات جسمی که هنگام هیجان تجربه می کنیم همانند زنگ خطری هستند که حضور یک هیجان را به ما هشدار می دهد. بنابراین باید به تغییرات جسمی خود حساس باشیم و بیشتر به آن ها توجه کنیم. وقتی تغییرات جسمی خود را به خوبی شناسایی کردیم باید به آن ها پاسخ مناسب بدیم. برای اینکه این علائم به طور موقت کاهش پیدا کنند و قشر عالی مغز فرصت تصمیم گیری و استدلال پیدا کند چند راه حل وجود دارد. مثل تنفس عمیق، ترک موقعیت ، خوردن یک لیوان آب و یا هر کار دیگه ای که فکر می کنید می تواند در آن لحظه شما را آرام کند. انجام این کارها برای این است که هیجان ایجاد شده موقتا کاهش پیدا کند. ولی به معنی سرکوب هیجان نیست. بلکه هیجان باید پردازش شود و این کار فقط به ما اجازه می دهد که بتوانیم رفتار مناسبی داشته باشیم .
گام دوم
در مرحله بعد برای مقابله و کنترل هیجان باید افکاری که این هیجان را ایجاد کرده است شناسایی کنیم. در مورد شناسایی افکار خودآیند در مقاله خود آگاهی توضیحات مفصلی داده شده است. بعد از شناسایی این افکار، باید آن ها را ارزیابی کنیم. بررسی کنیم که این فکار تا چه حد صحیح هستند و چه قدر تحریف شده اند. برای این افکار باید فکر جایگزین پیدا کنیم . مثلا وقتی شخصی در کاری شکست خورده است به جای اینکه فکر کند من کلا آدم بی عرضه ای هستم به خود بگوید من در این کار موفق نبودم .
گام سوم
در گام سوم باید به ارزیابی رفتاری که به دنبال هیجان انجام می دهیم، بپردازیم. گاهی لازم است تا رفتار ما تغییر کند. مثلا اینکه یاد بگیریم هر وقت خشمگین شدیم مسئله ای را که باعث خشم ما شده است به طرز صحیحی با طرف مقابل در میان بگذاریم . ( شیوه مذاکره و ارتباط موثر به زودی در مقاله ای جداگانه مورد بررسی قرار می گیرد) گاهی لازم است به دنبال حل مساله باشیم تا با موقعیت های اضطراب زا و یا مسائلی که باعث خشم ما می شوند کم تر مواجه شویم.

یادمان باشد که ما نیاز به تجربه هیجان های مختلف داریم . هیچ هیجانی نباید سرکوب شود بلکه باید به درستی ابراز شود.

تعداد بازدید : ۲,۶۴۰