گفت و گو با حسینعلی حجاری زاده، قدیمی ترین مدیر در قید حیات صنعت پتروشیمی

گفت و گو با حسینعلی حجاری زاده، قدیمی ترین مدیر در قید حیات صنعت پتروشیمی
(شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۲) ۰۹:۲۴

اعتقاد آن موقع که هنوز هم به آن باور دارم این است که علی رغم قدمت افزون بر یک قرن تولید هیدروکربور (نفت و گاز) در کشورمان هنوز برای مراحل مختلف تولید، پالایش و تبدیل این مواد خام و ارزشمند به فرآورده های پرارزش تر نیاز به فناوری و کمک کشورهای خارجی داریم. لازم به یادآوری است که فناوری صنایع هیدرو کربور و بسیاری از صنایع دیگر قابل انتقال نیست. در انتقال فناوری با پرداخت حق لیسانس اجازه استفاده از آن اخذ می شود.

"پیشکسوت" یکی از عبارات مقدس جوامع بشری است. کسی که در کسوتی، سالها عمر خود را صرف خدمت کرده است. ما هم در نشریه شما، نشریه پیام پتروشیمی به منظور آشنایی بیشتر با کسانی که مویشان را سپید کردند تا چرخ صنعت بچرخد، به راه افتادیم تا بیابیم این گوهران گرانبها را. در خانه هایشان بدنبالشان می گشتیم تا اینکه یکی را با این سن و سال! در شرکت پراور یافتیم. گفتن 87 سال سن برای کسی که هنوز هم در حال فعالیت و عضو هیئت مدیره شرکت است در بیان ساده است. آنقدر برنامه مصاحبه با هماهنگی و حساب شده بود- از حراست ورودی ساختمان تا خوشامدگویی درب آسانسور –نشان از نظم وافر مصاحبه شونده می داد.

نامش حسینعلی حجاری زاده است و زاده اصفهان، مهد هنرپروری. پیشه پدرش حجاری بود و جزء بهترین هنرمندان حجاری کشور به شمار می رفت. اما او از همان عنفوان جوانی به ادامه حرفه پدر تمایلی نشان نداد و تصمیم گرفت لطافت و زیبایی هنر را رها کرده و به دنیای صنعت وارد شود. فارغ التحصیل دانشگاه برمنگهام انگلستان است اما بلافاصله پس از تحصیل به آبادان بازمی گردد تا در صنعت نفت خدمت کند. صنعتی که وقتی درباره اش صحبت می کند گویی بخشی از تار و پود وجودش را توصیف می کند. آغاز کارش به ملی شدن صنعت نفت بازمی گردد و در مدت 57 سال فعالیت در صنعت نفت، حدود 10 سال در مدیریت برنامه ریزی تلفیقی شرکت ملی صنایع پتروشیمی فعالیت کرده است. سالها با باقر مستوفی، اولین مدیرعامل پتروشیمی به طور مستقیم کار کرده است. اگرچه خاطرات آن دوران و اختلافاتی را که با وی داشت به روشنی در ذهن دارد اما آنقدر پایبند اخلاقیات است که حاضر نشد درباره مستوفی حرفی بزند. معتقد است بزرگ ترین منابع کشور، نفت نیست بلکه نیروی انسانی است. در ادامه با ما همراه باشید تا گفت و گو با این پیشکسوت صنعت پتروشیمی را بخوانید، پیشکسوتی متواضع، متواضع و متواضع ....

 

·        خودتان را معرفی بفرمایید. در کجا و در چه رشته ای تحصیل کردید؟

حسینعلی حجاری زاده هستم. سال 1305 در اصفهان متولد شدم و در سن 3 سالگی به دنبال پدر، که برای حجاری کاخ مرمر به تهران آورده شده بود، همراه خانواده به تهران آمدم. با شروع جنگ جهانی دوم و مشکلات مالی خانواده، در سال 1320 تحصیل دبیرستان را رها کردم و در "کارخانجات مهمات سازی سلطنت آباد" مشغول کار شدم ولی تحصیل را در کلاس شبانه ادامه دادم و در سال 1325 به اخذ دیپلم توفیق یافتم. در همان سال در کنکور دانشکده نفت آبادان شرکت کردم و پس از دو سال و نیم تحصیل در رشته مهندسی مکانیک به دانشگاه برمنگهام انگلستان اعزام شدم و در رشته فیزیک در سال 1331 از آن دانشگاه لیسانس گرفتم و به آبادان مراجعت کردم.

 

·        چگونه وارد صنعت نفت شدید؟ چه سالی به شرکت ملی صنایع پتروشیمی پیوستید؟

با ملی شدن صنعت نفت استادان انگلیسی دانشکده نفت آبادان، ایران را ترک کردند و به علت نیاز دانشکده، به تدریس دروس مختلف از جمله ریاضیات، شیمی و فیزیک مشغول شدم و ضمن تدریس دوره نیمه تمام رشته مهندسی مکانیک را تکمیل کردم.

در سال 1337 به پالایشگاه نفت آبادان انتقال یافتم و در بخش مهندسی فرایند تا سال 1347 مشغول کار شدم و باید اذعان کنم که دانش صنایع نفت را در مدت 10 سال خدمتم در پالایشگاه نفت آبادان آموختم.

در سال 1347 به شرکت ملی صنایع پتروشیمی انتقال یافتم و تا اوایل سال 1357 در مدیریت برنامه ریزی تلفیقی مسئولیت پروژه های مختلف را که مهم ترین آن پروژه پتروشیمی ایران-ژاپن بود، به عهده داشتم و ضمناً در 4 سال آخر خدمتم در شرکت ملی صنایع پتروشیمی عضو هیئت مدیره بودم.

با توجه به اختلافاتی که در اجرای پروژه ای با نام مجتمع پتروشیمی آریامهر با مدیرعامل وقت شرکت ملی صنایع پتروشیمی و بعضی مدیران دیگر داشتم در اوایل سال 1357 به بازنشستگی اجباری قبل از موعد نائل آمدم.

پس از تحول بهمن ماه 1357 و تغییر مدیریت شرکت ملی صنایع پتروشیمی به خدمت دعوت شدم و تا آبان ماه 1358 در سمت مدیر عملیات و عضو هیئت مدیره شرکت ملی صنایع پتروشیمی خدمت کردم که باز هم از خدمت در شرکت معاف شدم.

 

·    به مدیرعامل وقت شرکت ملی صنایع پتروشیمی اشاره کردید. شما سالها به طور مستقیم با ایشان کار کردید. نحوه مدیریت مهندس مستوفی به چه صورت بود؟

هر انسانی یک ماشین اقتصاد است و طوری رفتار می کند که بتواند هدف خود را تعیین کند. امثال دکتر مصدق که بدون چشمداشت کار می کرد، انتقاد پذیر بود و کسی از اعضای خانواده خود را وارد کابینه نکرد بسیار کم و محدود هستند. تعریف سازنده نیست و فقط انتقاد است که می تواند سازنده باشد . ساختار انتقاد ناپذیر هم هیچ گاه به موفقیت نخواهد رسید. من کاملا نسبت به ایشان شناخت دارم اما از من نخواهید درباره ایشان صحبت کنم. همانطور که گفتم با ایشان بسیار اختلاف نظر داشتم که منجر به بازنشستگی اجباری پیش از موعد من شد. تقصیر مستوفی های نوعی نیست بلکه هرگاه فضای جامعه فضای انتقاد نباشد نمی توان کارها را خوب پیش برد.

 

·        در حال حاضر عضو هیات مدیره شرکت پراور هستید. هدف از تشکیل این شرکت چه بود؟

اعتقاد آن موقع که هنوز هم به آن باور دارم این است که علی رغم قدمت افزون بر یک قرن تولید هیدروکربور (نفت و گاز) در کشورمان هنوز برای مراحل مختلف تولید، پالایش و تبدیل این مواد خام و ارزشمند به فرآورده های پرارزش تر نیاز به فناوری و کمک کشورهای خارجی داریم. لازم به یادآوری است که فناوری صنایع هیدرو کربور و بسیاری از صنایع دیگر قابل انتقال نیست. در انتقال فناوری با پرداخت حق لیسانس اجازه استفاده از آن اخذ می شود.

با عقیده و هدف دسترسی به خوداتکائی و کسب استقلال نسبی در اجرای پروژه ها در صنایع هیدروکربور کشور، پس از معاف شدن از خدمت در شرکت ملی صنایع پتروشیمی با همراهی تعدادی از دوستان و همکاران تکنوکرات صنایع نفت، که مانند من از خدمت معاف شده بودند، شرکت مهندسی در زمینه صنایع هیدروکربور تشکیل دادیم. هدف نهایی از تشکیل این شرکت مهندسی ایجاد توانایی برای اجرای پروژه های هیدروکربوری در کلیه بخش های آن شامل بالادستی (زمین شناسی، اکتشاف، لرزه نگاری، تفسیر و تعبیر، حفاری های آزمایشی و تولیدی، MDP و ...) و پایین دستی (تسهیلات جمع آوری و بهره برداری، انتقال، پالایش و فرآورش، تبدیل، کراکینگ و ...) بود. بدیهی است توسعه و دوام این نوع سازمانها مشروط به داشتن کارفرمایانی معتقد به انجام پروژه ها توسط شرکت های مهندسی داخلی است.

برای اجرای پروژه های مرتبط با صنایع هیدروکربور یک شرکت مهندسی به حداقل 200 نفر کارشناس در رشته های متعدد مهندسی نیاز دارد. برای نگهداری این تعداد کارشناس به اضافه نیروی انسانی حمایتی (جمعاً حدود 600 نفر) نیاز به تداوم اجرای پروژه و اعتقاد، ایمان و تعهد دوجانبه پیمانکار و کارفرما و حمایت های همه جانبه سازمان های دولتی برای نهادینه و بومی سازی تکنولوژی و توانایی احداث پروژه ها بر این مبنا است. توضیح آنکه کشورهای صنعتی و پیشرفته نیز همین مسیر را طی کرده اند.

 

·    در زمینه فعالیت خود یعنی اجرای پروژه های مرتبط با صنایع هیدروکربور چقدر موفق بوده اید؟ و با چه چالش هایی روبرو هستید؟

در دوران تصدی آقایان زنگنه و نعمت زاده به ترتیب در مسئولیت وزارت نفت و شرکت ملی صنایع پتروشیمی در سالهای 1376 تا 1384 بستری مناسب برای اجرای پروژه های هیدروکربوری بر اساس روش گفته شده تا حدودی فراهم شد. در این دوران 8 ساله شرکت های مهندسی در زمینه هیدروکربور توسعه و رشد نمودند و بخش مهمی از خدمات پروژه ها بر اساس مشارکت با شرکت های صاحب فناوری و تجربه خارجی و بعضاً به صورت مستقل اجرا شد. ولی متاسفانه روند پیشرفت و توسعه در 8 سال گذشته به علت واگذاری پروژه ها به شرکت های وابسته به دولت و نیروهای مسلح کشور کند و در بسیاری از شرکت های خصوصی متوقف گردید.

موضوع حائز اهمیت اینکه در سالهای گذشته، به ویژه 8 سال اخیر، شرکت های مهندسی در صنایع هیدروکربور نتوانسته اند فارغ التحصیلان مستعد، علاقمند، مبتکر و خلاق را به طور متوسط بیش از سه سال (یعنی موقعی که تجربه آموخته و شرکت های مهندسی می توانند از تجربه آنها استفاده کنند) نگه دارند . متاسفانه اکثر مهندسان مورد اشاره به دنبال کار و زندگی بهتر کشور را ترک نموده اند.

بدیهی است در صورت مدیریت و ایجاد ساختار صحیح و منطقی از جمله بهبود شرایط زندگی و کار در کشور، شرکت های مهندسی شاهد مهاجرت این تعداد کثیر مهندسان و کارشناسان صاحب تجربه خود و برون رفت این حجم عظیم سرمایه مالی و معنوی نخواهند بود.

چرا ما در کشورمان شرکت های غیر دولتی مانند بکتل، لاماس، فلور، کلاک و ده ها شرکت مشابه در دیگر کشورهای جهان نداریم و برای اجرای پروژه های هیدروکربوری از ابتدا تا انتها نیازمند شرکت های خارجی هستیم؟ چرا شرکت های ایرانی با قدمت بیش از 40 سال و با مدیریت صادق، پرکار و عاشق وطن و حرفه خود اکنون دارای سازمانی مشابه شرکت های یادشده نیستند؟ پاسخ این سوالات به عقیده من این است که فرصت هایی که در اختیار شرکت هایی مانند فلور، لاماس، یو اوبی و غیره گذاشته شده به شرکت های ایرانی داده نشده است. شرکت های وابسته به دولت و نیروهای مسلح کشور نمی توانند صنایع کشور را به طور اعم و صنایع هیدروکربور را به طور اخص اجرا کنند و همراه آن نوآوری و فناوری بیافرینند.

 

·        به تفاوت شرکت های ایرانی و خارجی اشاره کردید. فکر می کنید علت چیست؟

کسی که مسئولیتی را در سازمان می پذیرد باید بمنظور پیشرفت، نسبت به آن کار کاملا آگاه بوده و تسلط داشته باشد. در شرکت های بزرگ خارجی نظیر داو کمیکال، کارمندان بر اساس سلسله مراتب، سطوح مختلف کاری را می گذرانند و تحت نظر هستند تا بعد از چند سال به آنها مسئولیتی واگذار شود. مدیرعامل را برای 10 سال تحت نظر می گیرند. اگر بر اساس شایسته سالاری گزینش ها صورت نگیرد، پیشرفتی رخ نمی دهد.

در کشورهای صنعتی مشکل گرفتن وقت با تکنو کرات ها است وگرنه مدیران و وزیران همیشه وقت آزاد دارند. اما در ایران برعکس است. تکنوکرات ها بیکار هستند و مدیران 16 ساعت کار می کنند. باید نظام مناسب برای توسعه و پیشرفت را حاصل کرد. در حال حاضر بخش خصوصی تا حدی در این زمینه موفق عمل کرده است.

 

·    از دوران حضور خود در مدیریت برنامه ریزی تلفیقی پتروشیمی بگویید. آیا برنامه هایی که برای احداث مجتمع پتروشیمی بندر امام (ایران-ژاپن) در نظر گرفته بودید اجرا شد؟

 صنعت پتروشیمی یا هر صنعت دیگری که از لحاظ فناوری و مصرف پیشرفته نیست، باید مزیتی از لحاظ هزینه داشته باشد. در پتروشیمی بندر امام کنونی و ایران ژاپن سابق گازهای همراه سوخته می شد. NGL700 و NGL800 از ابتدا قرار بود جزء مجموعه پتروشیمی بندر امام باشد ولی بعد جدا شد. خوراک آن از گازهای همراه میدان مارون و میدان اهواز تامین می شد که با توجه به اینکه شیرین بود هزینه شیرین سازی را نیز دربرنمی گرفت. تبدیل اتان به اتیلن حدود 81 درصد است. خوراک بندر امام اتان بود که نسبت به نفتا بسیار ارزان تر محسوب می شد و از لحاظ بازده نیز بسیار بالاتر است. بنابراین این مزیتی برای احداث واحد الفین بود. کلر و آروماتیک نیز دو خوراک عمده در صنایع پتروشیمی پایین دستی هستند و با توجه به ارزان بودن هزینه انرژی در ایران این واحدها در دستور کار قرار گرفت. بر روی نمک مطالعات زیادی بر روی دریاچه ارومیه، ماهی سلطان، مرو دشت و قشم انجام و نمونه گیری شد و بهترین آن همین نمک انتهای خلیج فارس بود که غلظت آن حدود 5 درصد است و دریاچه هایی در حدود 7 کیلومتر درست شد. تولید هر تن نمک مرغوب در حدود 3 دلار هزینه برمی داشت که در جاهایی دیگر این رقم حدود 10 دلار بود. بر اساس برنامه ریزی ها قرار بود یک واحد Mirror image از این واحد در قسمت شمالی و شرقی مجتمع احداث و ظرفیت آن دو برابر شود.به همین دلیل احداث یک مجتمع پتروشیمی کامل برنامه ریزی شد.در ابتدا قرا ر بود با 930 میلیون دلار این مجتمع احداث شود. در اواخر این طرح که من دیگر حضور نداشتم، تغییراتی اعمال شد و هزینه احداث به 2500 میلیون دلار رسید و در ضمن واحدهایی نظیر استایرن نیز حذف شد. اعتقاد دارم آینده کشور ما بسیار بهتر از کانادا و استرالیا است. ما از لحاظ زمینه پیشرفت در صنایع هیدروکربوری بسیار توانمند هستیم.

 

·    همه طرح هایی که در آن دوره اجرا کردید با مشارکت سرمایه گذاری خارجی بود؟ علت این کار چه بود؟

به پتروشیمی ایران- ژاپن اشاره می کنم که با سرمایه گذاری 50-50 احداث شد. شرکت میتسوئی شرکت های تابعه بسیار زیادی داشت. اولین دلیل استفاده از فناوری این شرکت بود. حدود 70 میلیون دلار برای لیسانس های احداث این مجتمع هزینه کردیم. ژاپن در سال 1950 یک کشور صنعتی نبود و از منابع ما نیز برخوردار نبود. در حاشیه لازم است به این نکته اشاره کنم که بزرگ ترین منابع کشور، منابع نفت نیست بلکه منابع نیروی انسانی است. این موضوع را سالها تدریس در دانشگاه به من ثابت کرد که ما نیروی انسانی بسیار توانمند و کارآمدی داریم.

دلیل دوم بازار مصرف شرکت های خارجی بود. حدود 500 هزار تن پلاستیک در آن موقع تولید می شد که حداکثر 10 درصد نیاز کشور بود و مابقی باید صادر می شد.

 

·    اجازه بدهید با توجه به اینکه سالها در شرکت های دولتی و خصوصی صنعت نفت فعالیت کرده اید، ریشه ای تر به قضیه دورافتادگی توسعه صنعت نفت بپردازیم. علت این امر را کجا می بینید؟

بازیافت متوسط نفت خام از حجم نفت درجا حدود 25 درصد است و یا به عبارت دیگر حدود 75 درصد نفت کشورمان بلا استفاده رها می شود. بنابراین آیا بهتر نیست که برای ازدیاد تولید به جای سرمایه گذاری در میدان های جدید و دعوت از شرکت های خارجی برای این منظور، روی میدان های کنونی کشور، ترجیحاً توسط نهادهای داخلی و فناوری در دسترس و یا قابل دسترسی سرمایه گذاری شود؟ جهت یادآوری میدان نفتی مسجد سلیمان پس از یک قرن تولید هنوز بیش از چهار میلیارد بشکه نفت درجا ذخیره دارد. آیا مصلحت نیست با دوراندیشی و دورنگری تولید نفت را در سطح نیاز و تا حد امکان از میدان ها مشترک و بازیافت ثانوی از میدان های نفتی موجود برداشت کرد؟

یادمان باشد که در سال 1973 درآمد کشورمان از فروش نفت به چهار برابر افزایش یافت ولی کشورهای صنعتی و پیشرفته وارد کننده نفت، مشکلات خود را در اثر 4 برابر شدن قیمت نفت با برنامه ریزی صحیح پس از یک سال برطرف کردند ولی مشکلات کشور ما به علت برنامه ریزی اشتباه برای مصرف چهار برابر درآمد پس از یک سال شروع شد.

برای کسب درآمد از ذخایر هیدروکربوری کشورمان یک مثال می زنم. میدان گازی پارس جنوبی که با کشور قطر مشترک است توانائی تولید روزانه حدود 30 میلیارد فوت مکعب را در 30 فاز دارد. بهره برداری کنونی ایران از میدان گازی پارس جنوبی کمتر از یک سوم این رقم است. تولید روزانه فقط میعانات گازی (C5+) و گاز مایع (پروپان و بوتان) از هر فاز میدان گازی پارس جنوبی بالغ بر 55 هزار بشکه است که همگی به ویژه مایعات گازی بازار خوب بین المللی دارد. قیمت صادراتی روزانه این فرآورده ها افزون بر 5 /3 میلیون دلار و درآمد حاصله از 20 فاز اجرا نشده هر روز 70 میلیون دلار یا سالانه متجاوز از 23 میلیارد دلار است. این مبلغ معادل حدود دو برابر  یارانه پرداختی به کل مردم کشور است. این وضعیت در حالی است گفته می شود 46 میلیارد دلار برای اجرای فازهای اجرا نشده و یا نیمه تمام پرداخت شده است. البته توجه دارند که علاوه بر فرآورده های قابل صدور گفته شده حدود 500 میلیون مترمکعب گاز طبیعی در روز برای مصرف داخلی و تزریق به میدان های نفتی برای بازیافت ثانوی، و نزدیک ده میلیون تن در سال اتان برای تولید هشت میلیون تن اتیلن از 20 فاز گاز پارس جنوبی به دست می آید. یادآور می شود که ارزش 8 میلیون تن اتیلن بالغ بر 8 میلیارد دلار است.

موضوع حائز اهمیت در مورد میدان گازی پارس جنوبی احتمال هرزروی ترکیبات سنگین تر از متان آن است که با توجه به صنایع پتروشیمی در منطقه عسلویه که مصرف کننده این ترکیبات هستند، مطالعه و بررسی دقیق و هماهنگی با کشور قطر برای نحوه بهره برداری از این میدان گازی مشترک ضروری به نظر می رسد.

 

·    کتابی با عنوان "منابع انرژی و انرژی بهینه در ایران" به رشته تحریر درآورده اید؟ این کتاب در چه زمینه ای است و به چه موضوعاتی می پردازد؟

هم اکنون روزانه حدود 5 / 4 میلیون بشکه معادل نفت انرژی مصرف می کنیم که بیش از 98 درصد آن از منابع هیدروکربوری با شش فرآورده گاز طبیعی، گاز مایع، بنزین موتور، نفت سفید، نفت گاز و نفت کوره تامین می شود ولی هزینه تولید این فرآورده ها، و مهم تر ارزش و قیمت آنها در سطح بین المللی یکسان نیست. مطالعاتی که در کتاب"منابع انرژی و انرژی بهینه در ایران" انجام شده نشان می دهد که حامل های انرژی بهینه در کشورمان گاز طبیعی و گاز مایع (مخلوط پروپان و بوتان) است و مصرف آنها در مقایسه با فرآورده های دیگر از هر لحاظ، به ویژه اقتصادی، اولویت دارد و ضمناً صدور این فرآورده ها با توجه به نیاز داخلی و هزینه بالای صادرات از منظر اقتصادی توجیه نمی شود. در کتاب مورد اشاره گفته شده که در صورت جایگزینی بخشی از بنزین موتور و نفت گاز با این دو فرآورده و جایگزینی کل نفت کوره با گاز طبیعی سالانه بیش از بیست میلیارد دلار در سطح قیمت نفت خام 100 دلار در هر بشکه به درآمد ملی اضافه خواهد شد.

بدیهی است آنچه در کتاب گفته شده فقط یک نظریه است و لازم است مطالعات و بررسی های دقیق و تفضیلی در مورد مصرف بهینه در کشور بر اساس اطلاعات واقعی و به روز انجام شده و در صورت تایید اجرا شود.

به طور کلی مطالعه و بررسی تولید و مصرف انرژی هر کشور یک موضوع پویا (Dynamic) در افق درازمدت است و مطالعات ایستا (Static) در امر انرژی برای یک مقطع زمانی کوتاه مدت گمراه کننده است. موضوع قابل تاسف اینکه در کشور ما سه نهاد مهم و مستقل از یکدیگر شامل وزارت نیرو، وزارت نفت و سازمان انرژی اتمی و همچنین دیگر نهادهای کم اهمیت، مدیریت تولید و مصرف انرژی کشور را به عهده دارند. واقعیت تلخ این است که این نهادها در بسیاری موارد به موازات یکدیگر و در برخی موارد در تقابل یکدیگر در مورد انرژی کشور برنامه ریزی و تصمیم گیری می کنند. آیا بهتر نیست که مشابه اکثر کشورهای جهان یک وزارت خانه با عنوان "وزارت انرژی" مسئولیت سیاست گذاری انرژی، از جمله اختصاص خوراک مناسب برای صنایع پتروشیمی کشور را برای مقاطع زمانی مختلف و به ویژه دراز مدت به عهده داشته باشد؟ در صورت تحقق این امر به عقیده من روشن می شد که تولید و مصرف انرژی از منابع خورشیدی، باد، ژئوترمال، بیوگاز و همچنین اتمی، در عین حال که آشنایی با فناوری و داشتن پتانسیل تولید آنها در کشور ضروری است، ولی از نظر اقتصادی در مقایسه با تامین انرژی از منابع هیدروکربور برای کشورمان توجیه پذیر نیست. اولویت سرمایه گذاری در امر پژوهش و توسعه و جذب نیروی انسانی مستعد و خلاق کشور بدون تردید باید به صنایع هیدروکربور اختصاص داده شود.

 

·    توسعه صنایع پتروشیمی در کشور را در چه شرایطی می بینید؟ آیا صرفا داشتن خوراک شرط لازم برای توسعه این صنعت ارزش آفرین است؟

به طور کلی صنایعی در ایران از لحاظ اقتصادی توجیه پذیر است که در مقام مقایسه با همان صنایع در کشورهای پیشرفته و صنعتی جهان برتری داشته باشد. در صنایع پتروشیمی حداقل 50 درصد هزینه، مربوط به خوراک مجتمع است. حال چنانچه برای ساخت فرآورده خاص پتروشیمی در ایران خوراکی انتخاب شود که قیمت آن بدون سوبسید و تخفیف به طور قابل توجه در مقایسه با کشورهای صنعتی کمتر باشد، بدون تردید تولید آن فرآورده در ایران از لحاظ اقتصادی توجیه پذیر است.

به عنوان مثال قیمت نفت، که یکی از خوراک های اصلی صنایع بالادستی پتروشیمی است، در ایران و کشورهای صنعتی تفاوت چندانی ندارد، بنابراین مجتمع های پتروشیمی در ایران بر مبنای خوراک نفت از منظر اقتصادی توجیه پذیر نیست. در مقابل ترکیبات هیدروکربوری سبک مانند متان، اتان، پروپان و بوتان برای صدور معمولا باید به ترتیب به درجه حرارت های163- ، 89 -، 40- و 5- برحسب سانتیگراد سرد شوند.عملیات میعان، ذخیره، نگهداری، بارگیری، حمل با کشتی و تخلیه این ترکیبات که همگی خوراک مناسب برای صنایع پتروشیمی هستند، بسیار پرهزینه است ولی چون برای مصرف این ترکیبات در ایران نیازی به عملیات فوق ندارند، بنابراین قیمت آنها در ایران به طور قابل توجه کمتر از کشورهای صنعتی وارد کننده این ترکیبات است. در نتیجه هزینه تولید فرآورده های پتروشیمی که خوراک آنها متان، اتان، پروپان وبوتان است کمتر از کشورهای صنعتی است و تولید آنها در ایران از لحاظ اقتصادی توجیه پذیر است.

علاوه بر امتیاز خوراک، به باور من ایجاد صنایع پتروشیمی در کشورمان باید از ویژگی های دیگر برخوردار باشد که اهم آنها عبارت است از :

1-  مجتمع های پتروشیمی کوچک و وابسته به خوراک از یک منبع، قابل رقابت نیست و برای بقا باید با دیگر مجتمع های پتروشیمی ادغام و یک شرکت به اصطلاح غول پتروشیمی تشکیل دهند.

2-  فرآورده های پتروشیمی از لحاظ فناوری، کیفیت، هزینه تولید و سرمایه گذاری بسیار آسیب پذیر و حساس است. بنابراین برخورداری از یک مرکز پژوهش و توسعه برای صنایع پتروشیمی ضروری است. محل مرکز پژوهش و توسعه ترجیحاً باید در منطقه خوش آب و هوا و قابل گسترش و مجاورت آن قابل سکونت باشد. لازم به ذکر است که هزینه بخش کاربردی مرکز پژوهش و توسعه معمولاً توسط واحدهای پتروشیمی درخواست کننده پرداخت و نظارت می شود.

3-  محل مجتمع های پتروشیمی باید ترجیحاً در کنار رودخانه یا دریا ولی مجاور منابع خوراک باشد. چون گازهای تولیدی همراه نفت خام و گاز خام میدان های گازی مستقل منابع اصلی خوراک مناسب صنایع پتروشیمی ایران محسوب می شود، لذا احداث پالایشگاه گاز در داخل مجموعه واحدهای پتروشیمی با طراحی مناسب برای تامین خوراک واحدها مزیت بارز است.

4-  با توجه به نیازهای سرویس های جانبی واحدهای پتروشیمی به ویژه برق و بخارآب در شرایط مختلف، احداث نیروگاه برق در داخل مجموعه واحدها برای تامین یوتیلیتی های مورد نیاز برای افزایش بازده نیروگاه و کاهش آب سرد کننده ضروری به نظر می رسد.

 

·    به عنوان آخرین سوال، از همکاران و هم دوره ای های سالهای فعالیت خود در پتروشیمی چه کسانی را به یاد دارید؟

متاسفانه اکثر هم دوره ای های من فوت کرده اند. خصوصا کسانی که در دانشگاه برمنگهام با هم تحصیل کردیم. دکتر عبادالله بهاری که در انگلستان زندگی می کند. حشمت مینا از مدیران بسیار خوب بودند که فوت کردند. پرویز مینا از مدیران آشنا و شریف صنعت نفت هستند که در حال حاضر در پاریس زندگی می کند و با توجه به اینکه صاحب نظر هستند نوروز سال گذشته کتابی را که به رشته تحریر درآوردم برای ایشان ارسال کردم. آقای دکتر نصیر هم از همکاران بسیار خوب بنده بودند.

تعداد بازدید : ۴,۷۱۳