شماره 26

جهان ملک خاتون، بانوی غزل فارسی در عصر حافظ

جهان ملک خاتون، بانوی غزل فارسی در عصر حافظ
(دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۷) ۱۱:۰۰

این شاعر خوش قریحه، در واقع، شاهزاده خانمی است به نام «جهان ملک خاتون» که در قرن هشتم در شیراز می زیسته است. جهان ملک خاتون با شاعران مشهوری چون حافظ و عبید معاصر و معاشر بوده است. وی بویژه در سرودن غزل، مهارتی یافته بود و به جهان تخلّص می کرد.

وی دختر شاه مسعود اینجو - برادر بزرگ شاه شیخ ابواسحاق - بود. بی شک جهان در عهد حکومت پدر و بعد از او تحت حمایت عموی خود شاه شیخ ابواسحاق با دانش و ادب آن زمان تا آنجا که آموختن آنها برای یک زن مقدور و جایز بوده، آشنا شده و در محافل پرشوری که در درگاه عمویش رونقی داشته، حضور یافته است. تاریخ تولد و وفات جهان ملک روشن نیست، اما می توان گفت که وی بعد از سال ۷۲۵ ولادت یافته و تا سال ۷۸۴ زندگی کرده است.
شعر جهان ملک خاتون:
جهان در حد خود شاعری توانا و از شاعران بزرگ و متعدد قرن هشتم است که شهرت حافظ، نام آنان را تحت الشعاع قرار داده است. دیوان او مشتمل بر پانزده هزار بیت است. در شیوۀ غزل سرایی به سعدی نظر داشته و فصاحت سخنش به فصاحت درخشان سعدی بسیار نزدیک شده است. جهان ملک از ارادت خود به سعدی چنین یاد کرده است:
به رسم تضمین این بیت دلکش آوردم / ز شعر شیخ که جانم به طبع دارد دوست
ز دست دشمنم ای دوستان شکایت نیست / شکایتم همه از دوستان دشمن خوست
او به شیوۀ معاصران خود بویژه حافظ هم توجه داشته و همچنان که در غزل های فراوانی به استقبال غزل های سعدی رفته، در دیوان او غزل هایی هست که ارتباط و مصاحبت او را با حافظ آشکار می کند.
برای نمونه، غزلی مشهور از حافظ با مطلع:
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور / کلبۀ احزان شود روزی گلستان غم مخور
با غزلی از جهان ملک با مطلع:
ای دل ار سرگشته ای از جور دوران غم مخور / باشد احوال جهان افتان وخیزان غم مخور
نه تنها در وزن و ردیف و قافیه، بلکه در مفهوم و مضمون نیز بسیار به هم شبیه هستند. این شباهت ها به گونه ای است که نمی توان آن را به تصادف حمل کرد و بی تردید می توان گفت که یکی از این دو شاعر از شعر دیگری استقبال کرده است.
البته باید گفت که سراسر غزل های حافظ دارای ایهام است، اما غزل های جهان ملک فصیح و روانتر است. شاید بتوان گفت تشابه شعر جهان و حافظ بیشتر ظاهری است تا محتوایی، اما این تشابه در مقایسۀ شعر جهان و سعدی، بیشتر محتوایی و درونی است تا ظاهری.
از دیوان جهان ملک خاتون دو نسخه در کتابخانه ی ملی پاریس محفوظ است. دویست و بیست(۲۲۰) غزل از این دیوان به همت هانری ماسه، شرق شناس پر آوازه به فرانسه برگردان شده و فرانسویان احساس شاعرانه ی جهان ملک خاتون را به شاعره ی خودشان مارسلین دبوردو – والمور 1786 – 1859 نزدیک یافته و جهان ملک خاتون را مارسلین ایرانی نامیده اند.
شعرجهان ملک خاتون، ساده و بدور از تصنع است و خواننده فقط گاه گاهی با بعضی از اصطلاحات در آن بر می خورد و این، نه از آن جهت است که شاعردر مورد آنها درنگ کرده باشد، بلکه همان اصطلاحاتی است که در آن روزگار معمول بوده است.
نوشتار را با دو غزل زیبای این شاعر به پایان می بریم:
پیش روی تو دلم از سر جان برخیزد
جان چه باشد؟ ز سر هر دو جهان برخیزد
گر گذاری قدمی بر سر خاک عاشق،
از دل خاک سیه رقص کنان بر خیزد
چند در خواب رود بخت من شوریده
وقت آن است که از خواب گران برخیزد
فتنه برخیزد و آن گلبن نو بنشیند
سرو بنشیند و آن سرو روان برخیزد
در میان من و تو پیرهنی مانده حجاب،
با کنار آی …. که آن هم ز میان برخیزد
گر کنم شرح پریشانی احوال جهان
ای بسا نعره که از پیر و جوان بر خیزد

******************************

شب های دراز تا سحر بیدارم
نزدیک سحر، روی به بالین آرم
می پندارم که دیده بی دیدن دوست
در خواب رود …. خیال می پندارم
آن دوست که آرام دل ما باشد
گویند که زشت است، بهل تا باشد
شاید که به چشم کس نه زیبا باشد،
تا باری از آن ِ من ِ تنها باشد


تعداد بازدید : ۸,۰۱۳