110

توسعه انسانی و نقش آن در پیشبرد اهداف سازمان

توسعه انسانی و نقش آن در پیشبرد اهداف سازمان
(سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۷) ۰۸:۰۰

در جهان پرشتاب و تحول آفرین امروز، همه شواهد حکایت از محوری بودن نقش انسان و منابع انسانی در گشایش تنگناها، ایجاد تکنولوژِی های پیشرفته و تولید فرآورده های گوناگون دارد.

در واقع، سنگ زیربنای هر سازمان، نیروی انسانی است و منابع نیروی انسانی نیز مهم ترین نیروی محرکه سازمان هستند. در زمینه توسعه منابع انسانی دیدگاه های مختلفی وجود دارد، برخی آن را هدف و برخی دیگر آن را وسیله رسیدن به هدف می دانند. در دیدگاه ابزاری، آنچه مهم است اثربخشی نیروی انسانی در محیط کاری به منظور دستیابی افراد به استانداردهای کیفی و کمی بهتر در انجام امور است.

از منظر هدفمندی، توسعه انسانی در این عبارت کوتاه خلاصه می شود: «تواناسازی انسان ها برای کیفیت بهتر زندگی فردی، اجتماعی و سازمانی». صرفنظر از صحت و سقم این دیدگاه ها آنچه مهم است این است که منابع انسانی تنها منبع لایزال و جاویدان است که نه تنها به سهولت قابل دسترسی است، بلکه پدیده ای است که در صورت مدیریت صحیح به طور مرتب در حال خودافزایی و ارتقا توانمندی خواهد بود. در این میان عواملی همچون مشارکت مردمی در فرآیند تصمیم گیری، توسعه دانش، ایجاد فرصت های برابر، آموزش مستمر و تجهیز سوادآموزی، مهارت افزایی، خلاقیت و کارآفرینی، رقابت پذیری و غیره مفهوم توسعه انسانی را برای رسیدن به حفظ حیات مستقل غنا و توسعه می بخشد.

توسعه انسانی هدف نهایی توسعه اقتصادی است و چنانکه در این مقاله خواهید دید بهترین وسیله ممکن برای پیشبرد توسعه، یعنی توسعه انسانی در عین حال که خود یک هدف است، وسیله نیز هست. وقتی توسعه انسانی را به خودی خود هدف بدانیم نه وسیله، این هدف چیزی نیست مگر غنی ساختن زندگی انسان با غنای مادی یعنی با تولید مقدار زیادی کالا و خدمات، می توان به تحقق این هدف کمک کرد، اما نمی توان آن را با هدف یکی دانست یا جانشین هدف کرد.

در واقع اکنون این موضوع به صورت کامل پذیرفته شده است که ثروت یا غنای مادی و غنای زندگی انسان کاملا همسو و همسان نیستند. به بیان بهتر این دو عینا با یکدیگر مطابقت ندارند. از این رو رویکرد توسعه انسانی گویای آن است که نمی توان تولید ملی را شاخص اصلی و تردید ناپذیر سطح توسعه دانست. هدف از توسعه آن نیست که اجناس بیشتری اعم از کالا و خدمات تولید شوند، بلکه هدف آن است که قابلیت ها و توانایی های افراد به گونه ای رشد یابند که بتوانند در بلندمدت رشد و توسعه اقتصادی برای کشور ایجاد کنند.

تا پیش از دهه ۱۹۹۰ مراد از توسعه کشورها، افزایش متغیرهای کمی اقتصادی همانند تولید ناخالص داخلی، درآمد سرانه و غیره بود. از سال ۱۹۹۰ سازمان ملل به جهت کاستی های فراوان متغیرهای کمی اقتصادی در تعیین درجه توسعه یافتگی کشورها، شیوه جدید را برای اندازه گیری توسعه ارائه نمود که شاخص توسعه انسانی نام دارد‌. رویکرد توسعه پایدار نیز با ملحوظ نمودن جنبه های زیست محیطی و اجتماعی توسعه، پا به عرصه دایره المعارف توسعه گذاشت. مرکز ثقل توسعه پایدار و توسعه انسانی توجه به انسان و عوامل و پدیده های پیرامونی آن است.

به عبارت دیگر بحث توسعه انسانی، توسعه فرد(انسان) در جمیع جهات است، توسعه فرد در زندگی کاری و شغلی، زندگی اجتماعی، زندگی خصوصی و مسائل فرهنگی. لازم به ذکر است مفهوم توسعه انسانی با توسعه منابع انسانی تفاوت دارد. در واقع توسعه انسانی مفهومی عام و گسترده است که توسعه منابع انسانی را نیز در بر می گیرد. در توسعه انسانی انسان هدف است نه وسیله. ولی در توسعه منابع انسانی، انسان ابزاری است که برای افزایش تولید کالا و خدمات مورد توجه قرار می گیرد.

عناصر اساسی در توسعه انسانی بهره وری، برابری، پایایی و توانمند سازی است. برابری، به امکان مساوی کسب قابلیت ها و فرصت ها و به کارگیری آنها مربوط می شود. پایایی به مفهوم امکان ذخیره و جبران هر نوع سرمایه فیزیکی، انسانی و زیست محیطی اشاره دارد و توانمند سازی نیز به این معنی به کار رفته است که توسعه توسط مردم صورت پذیرد. (در صورتی که هدف توسعه منابع انسانی افزایش بهره وری و اثر بخشی است).

شاخص توسعه انسانی

در رویکرد توسعه انسانی، انسان در مرکز توجه برنامه ریزان توسعه قرار می گیرد و بدین جهت است که موجب شده سازمان ملل متحد از سال ۱۹۹۰ شیوه جدیدی را برای اندازه گیری توسعه ارائه نماید که شاخص توسعه انسانی نام دارد. به طور خلاصه می توان گفت که این شاخص به منظور اندازه گیری توانمندسازی و گسترش دامنه انتخاب انسان محاسبه می شودو مفهوم آن فراتر از افزایش یا کاهش درآمد ملی است.

توسعه انسانی ایجاد محیطی است که مردم را قادر سازد استعدادهای خود را به صورت کامل بارور نمایند. بنابراین می توان گفت که توسعه انسانی گسترش انتخاب ها و اساس گسترش انتخاب ها، ایجاد توانایی ها یا توانمندسازی انسان است.

سازمان ملل متحد در گزارش توسعه انسانی سال ۲۰۰۳، برنامه توسعه انسانی خود را برای هزاره جدیدبه طور مدون و براساس ۸ غایت۱۱ و ۱۸ هدف۱۲ مطرح نموده است. یکی از غایت های آن به عنوان «مشارکت جهانی برای توسعه»است و یکی از اهداف مهم آن «فرصت های شغلی» معرفی شده است. جهت سنجش هدف فرصت های شغلی نیز از شاخص نرخ بیکاری۱۳ استفاده می شود.البته لازم به ذکر است که شاخص های سنجش توسعه انسانی کشورها ۲۸ شاخص می باشد که به طور مفصل در گزارش توسعه انسانی سازمان ملل آورده شده است.

براساس گزارش سازمان ملل۱/۴۹ درصد از کشورها دارای توسعه انسانی متوسط( معادل ۸۶ کشور)، ۴/۳۱ درصد از کشورها دارای توسعه انسانی پایین( معادل ۵۵ کشور) و ۴/۱۹ درصد کشورها دارای توسعه انسانی بالا( معادل ۳۴ کشور) هستند. در این میان کشور ایران جز کشورهای دارای توسعه انسانی متوسط گزارش شده است. براساس گزارش توسعه انسانی سازمان ملل متحد رتبه توسعه انسانی ایران از ۹۰ در سال ۱۹۹۹ به ۹۸ در سال ۲۰۰۰ و به ۱۰۶ در سال ۲۰۰۳ رسیده است و در آخرین گزارش توسعه انسانی، ایران حائز رتبه ۱۰۱گردیده است.

می توان اذعان داشت که سازمان ملل توسعه انسانی را اساس توسعه کشورها مطرح می نماید و تضمین پایداری این توسعه را توجه به دسترسی افراد به آموزش، منابع، خدمات بهداشتی، غذا، سرپناه، اشتغال و توزیع درآمد و غیره عنوان می نماید. می توان عنوان نمود که توسعه پایدار وقتی امکان پذیر است که مبنای آن توسعه انسانی باشد و حرکت محوری آن بر محوریت انسان و ارتقای مستمر کل جامعه به سوی زندگی بهتر و بهره مندی انسان از حقوق انسانیش قرار گیرد. در این راستا مبارزه با فقر، نابرابری، محرومیت های اجتماعی، بیکاری و غیره و حرکت به سوی آرمان ها و ارزشهای انسانی در جوهر حرکت توسعه پایدار قرار می گیرد. توسعه می بایست به تمامی آحاد جامعه توجه نماید و در بسط انتخاب های آنها کوشا باشد و در جهت توانمندسازی انسان گام بردارد.

شاخص توسعه انسانی HDI یک شاخص ترکیبی خالص است که متوسط موفقیت یک کشور را در 3 جنبه اساسی توسعه اندازه می گیرد: طول عمر، دانش واستاندارد مناسب زندگی.

·         طول عمر، با امید به زندگی در بدوتولد اندازه گیری میشود.

·         دانش، با ترکیبی از نرخ باسوادی بزرگسالان و نسبت ثبت نام خالص ترکیبی از آموزش ابتدایی، متوسطه و دانشگاهی (میانگین سالهای تحصیل) اندازه گیری می شود که این شاخص در سال های اخیربه سالهای مورد انتظار تحصیل تغییر یافته است.

·         استاندارد زندگی بادرآمد سرانه ملی برای ابعاد شاخص های توسعه انسانی مقادیر حداقل و حداکثر معرفی شده است. مقادیر حداقل، حداقل هایی هستند که در 30 سال گذشته مشاهده شده است. مقادیر حداکثر، حداکثرهایی هستند که در 30 سال آینده میتوان تصور کرد. این حداقلها و حداکثرها به صورت زیر طبقه بندی می شود.

-         میزان حداقل سن برای امید به زندگی در بدو تولد، 25 سال و حداکثر 85 سال

-         حداکثر نرخ سواد بزرگسالان 100 درصد و حداقل صفر درصد

-         حداکثر نسبت ترکیبی ثبت نام ناخالص 100 درصد و حداقل صفر درصد

-         حداکثر درآمد ناخالص سرانه 000/60 دلار(برحسب قدرت خرید دلار آمریکا و حداقل100 دلار

عدد محاسبه شده عددی بین صفر و یک است. با توجه به این شاخص کشورهای جهان به 4 دسته تقسیم می شوند:

-         کشورهای با توسعه انسانی بسیار بالا

-         کشورهای با توسعه انسانی بالا

-         کشورهای با توسعه انسانی متوسط

-         کشورهای با توسعه انسانی پایین

علاوه بر موارد یاد شده که بیشتر برای اندازه گیری میزان توسعه یافتگی یا درجه توسعه نیافتگی کشورها مطرح بود، توسعه قابلیت های انسانی نیز در این شاخص مطرح گردید. بر پایه تعریف برنامه توسعه سازمان ملل توسعه انسانی به معنای گسترش فرایند گزینش افراداست. این شاخص، شهروندان و دولتها را توانا می سازد تا پیشرفت ها را در گذر زمان ارزشیابی و برای دخالت سیاسی اولویت تعیین کنند. مفهوم توسعه انسانی گویای آن است که هدف اصلی توسعه بهره مند ساختن انسان یا بهبود بخشیدن به کیفیت زندگی انسان ها است. توسعه انسانی، انسان را در کانون الگوهای توسعه قرار میدهد نه در کنار آن. همچنین زمینه های ژرفی درباره ویژگیهای رشد اقتصادی و چگونگی توزیع آن به میان می آورد. در کل می توان توسعه انسانی را فرایند بسط انتخاب های افراد دانست.

تعداد بازدید : ۲,۷۹۵